علت خلق جهان
چشم وا کردم و دیدم به دلم واهمه بود
ظاهرا گریه ولی روی لبم زمزمه بود
ذکر می گفتم اگر باعث بُهت همه بود
علت خلق جهان آمدن فاطمه بود
مَلکی بعد اذان خواند به گوشم: یا عشق
به جنون می کشدم با علی و زهرا عشق
حس آرامشم از نام مطهر می خواند
ملکی آمد و از یاس معطر می خواند
در دلم فاطمه را از لب حیدر می خواند
ملکی بعد اذان سوره کوثر می خواند
گفتم از روی ادب ضامن حاجات سلام!
علت خلقت ما, مادر سادات سلام!
چشم وا کردی و مُلک و مَلکوت آیت توست
ابر و باد و مَه و خورشید و قمر حکمت توست
جمع انس و مَلک آیینه ای از فطرت توست
دور چشم تو قمر آمده در صحبت توست
در دل خلق به یمن تو نوید آمده است
با تبسم زدنت شمس پدید آمده است
وقت تعظیم به روی تو نجابت آورد
ماه را کوثر چشمت به تلاوت آورد
برکت داد دعا را و عنایت آورد
رشته ی چادر تو نور ولایت آورد
در حدیث آمده روی لبم این زمزمه است
هرچه آمد به وجود از قدم فاطمه است
مجتبی رافعی