آيهها را يكى يكى خواندم
تا به صحنت رسيد اقبالم
شک ندارم خودت فرستادى
نيمه شب بازهم به دنبالم
يك دهاتى ميان گوهرشاد
زير لب يا رضا رضا دارد
گريههايش چقدر ديدنى است
ظاهراً او فقط تورا دارد
شُهرهى عالمى به آقايى
تو بزرگى و محترم هستى
همهى عمر دلخوشيم بود اين
كه شما سايهى سرم هستى
حرمت شعبهى دویِ عرش است
پادشاهش تويى..تويى سلطان
هركه آمد گرفت مزدش را
خوش حسابى چقدر آقاجان…
هرچه اينجا سياه تر بهتر
زودتر رو سپيد برگردد
نه محال است زائرت يك بار
از حرم نا اميد برگردد…
آرمان صائمی