شعر وروديه محرم
پیشواز محرم
آماده می شوم که فراهم کنی مرا
خرج عزای ماه محرم کنی مرا
آشفته ام؛به سینه زدن عادتم بده
تا بین این صفوف منظم کنی مرا
فرموده ای که:” اشک شما مرهم من است “
اشک مرا بریز که مرهم کنی مرا
آنقدر در طواف سرت گریه می کنم
تا پای نیزه چشمه زمزم کنی مرا
اصلا بعید نیست که در روضه خودت
همسایه رسول مکرم کنی مرا
روزی که اشک و خون تو در قتلگاه ریخت
می خواستی شهید محرم کنی مرا
رحمان نوازنی
سلام جناب
حال شما؟؟؟؟
خوب هستید ؟؟؟
شما دعوت شدی به وبلاگ مولامون امام علی ….
اونی که خیلی دلش از ما شکسته …
این وب عظمت غدیر و میگه ….
فک نکنم بتونه بگخ
حالا هر چی ….
تشریف بیارید
منتظر جضور گرمتون و نظرات با ارزشتون هستم ….
یا عــــــــــــــــــــــلی
خدایا
خطا از من است، می دانم.
از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”
اما به دیگران هم دلسپرده ام
از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”
اما به دیگران هم تکیه کرده ام
اما رهایم نکن
صــیــد آماده،ولی بال وپَرش مال من اســـت
حرمــله گفت گــلوی پســـرش مال من اسـت
ازدحـــامی اســت به گــــودال ، اعــوذبــالله
آن یکی نعره زده وگفت،سرش مال من است
ســـاربان کرد کمین،نیمه شـــب تنهـــا شـــد
گفت آن چرمیِ دور کمرش مــــال من اســـت
سرصــدا اوج گرفت بین شـــلوغی،به جـــَدل
گفت انگشــت هم انگـشترش مال من اســـت
پیرمردی که جهیزیه دختر میداد
کردخواهش،که جماعت سپرش مال من است
مـَردک نیزه فــروش از سـرخوشحالی گــفت
نیزه هــایی که بُوَد دوروبَرش مال من اســت
پـــیرمــــردِ عُمَری گــفت : مـــدینـــه بــودم
خــیمه آتــش زدن باخطـــرش مــال من است
((محسن داداشی-آبان۹۱))