نجوای عشق
غارِ حرا.. سینا شده در روزِ مبعث
ذکرِ خدا احیا شده در روزِ مبعث
اِقراء باسمِ ربّکَ.. نجوایِ عشق ست
بر رویِ لب گویا شده در روزِ مبعث
دیگر محمّد را امین تنها نخوانید
از سویِ حق طاها شده در روزِ مبعث
(قربانِ آقایی که مولایِ جهان شد)
(با اذنِ حق او خاتمِ پیغمبران شد)
جبریل دستش را گرفت و ساده برخواست
با خواندنِ آیاتِ حق.. پُر باده برخواست
در گوشه ای گرمِ مناجاتِ خودش بود
با امرِ ایزد ناگهان آماده برخواست
آمد بشر را تا برد عرشِ معّلا..
بر یاریِ دستانِ هر افتاده بر خواست
(نامِ محمّد شد بلند آوازه ی دهر)
(نازل شود قرآنِ او در لیله ی قدر)
او مکتبی دارد پُر از عشق و پُر از شور
پرداخته در قلبها.. دنیایی از نور
اصلاً چه می فهمیم از نامِ محمّد
قطعاً مقامِ اوست در سجّاده…مستور
ختمِ رسولانِ الهی ،خاتمِ عشق
در آسمان با نامِ احمد گشته مشهور
(با بعثتِ او زیر و رو شد کلّ ِ عالم)
(پس می شود الفاظِ او بر سینه مرهم)
ما را بخوانید عاشقان.. عبدِ محمّد
هستند کلّ ِ شیعیان…عبدِ محمّد
ما پیروِ شاه ولایت شاهِ عشقیم
خوانده خودش را بی امان عبدِ محمّد
نعج البلاغه شاهدِ این مطلبِ ماست
فخرِ امیرِ مومنان… عبدِ محمّد
(باید که تسلیمِ سخن هایِ نبی شد)
(بعد از پیمبر خاک پاهایِ علی شد)
یک روز بعثت می شود تکرار قطعاً
یک روز پیدا می شود دلدار قطعاً
یک روز می خوانند که وقتِ ظهور است
بیرون شود از غارِ غیبت یار قطعاً
دنیا گلستان می شود بیدار قطعاً
(اصلاً پیامِ مبعث ست دل زنده داری)
(هشیار شو گر عاشقِ دل بیقراری)
محسن راحت حق