شعر شهادت امام جواد (ع)
روزه بودَم
زَهرى اُفتاده بجانم كه نمانَداثرم
دست وپاميزنم ونيست كنارم پدرم
جِگرم پاره شُد، اَمّا به دِلِ تَشت نريخت
خواهرى نيست مَرا لَختِه ببيند جِگرم
زَهر در آب نمود و آب را زَهرَم كرد
روزه بودَم من و اِفطار به دِل زَد شَررَم
مى كِشَم سينه و دِل را به زَمين ميخَندد
فَرقى انگار ندارد كه چه آيد بِسَرَم
آب آوَرد زَنى ، يادِ هِلال اُفتادم
كَربَلا آن به آن ميگُذَرَد از نَظَرَم
خاكِ اين حُجره كُجا و تَهِ گودال كُجا
به تَنَم نِيزِه نَخُورده است وجُدانيست سَرَم
پِدَرَم بود ، مَرا بِينِ عَبا مى پيچيد*
گرچِه پاشيده زِهم نيست تَنَم دورو بَرَم*
سعیدخرازى