شعر وروديه محرم

دل عاشق

از ازل قلب گرفتار عزادار شماست
این دل عاشق بیمار عزادار شماست

کعبه و بتکده و دیر و کلیسا به کنار
مسجد و میکده این بار عزادار شماست

همه شهر سیه پوش عزای تو شده
ماه من کوچه و بازار عزادار شماست

بوی اسپند عزا میرسد از هر طرفی
من که دیدم در و دیوار عزادار شماست

پرچم مشکی و شال و علم آماده شده
چشم بارانی و نمدار عزادار شماست

لاله ی سرخ و گل نسترن و یاس کبود
شاه دین جمله ی گلزار عزادار شماست

فطرس و جمع ملائک به سر و سینه زدند
فاطمه با غم بسیار عزادار شماست

زیر ایوان نجف بودم و فریاد زدم
حضرت حیدر کرار عزادار شماست

نوح در نوحه به سر میزد و عیسی میگفت
روز و شب احمد مختار عزادار شماست

در حدیثی که نبی خوانده و فرموده به ما
تا ابد خالق دادار عزادار شماست

دختر شیر خدا را به اسیری بردند
زینب آن لحظه ی دشوار عزادار شماست

کعب نی بر لب و دندان تو می خورد مدام
خواهرت مجلس اغیار عزادار شماست

سیلی و زخم زبان خورد و جسارت شده بود
دخترت لحظه آزار عزادار شماست

گرچه سرها به سر نیزه شد ای شاه شهید
از سر نیزه علمدار عزادار شماست

سعید مرادی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا