شعر شهادت حضرت زهرا (س)
غرق تلاطم
چون موج چرا غرق تلاطم شده ای
در وادی حیدرانه ات گم شده ای
در هاله ای ازدود چنان شیر شدی
با ناله ی خودحریف هیزم شده ای
در پلک دو چشمان علی جا کردی
در آینه ی عشق , تجسّم شده ای
بر روی کویر خستگی تابیدی
خورشید زمین و ماه أنجم شده ای
تو یار ولایتی و پس بیزار از
آن اوّلی و دوّم و سوّم شده ای
انگار دوباره رو به راهی مادر
مشغول به آسیاب گندم شده ای
همسایه ی تو زِ گریه ات می خندد
ای وای که تو ( اسیرِ ) مردم شده ای
ای مادر پنهان شده , پیدایی تو
ساکن شده در مدینه ی قم شده ای
شاعر؟؟؟