یابن الحسن

با این که دائم مایه‌ی ننگ و عذابم
از خاکساری درت رو برنتابم

لطفا گذشته را فراموشش کن اصلا
امروز دیدن دارد این حال خرابم

محرم شد

دوباره سینه ها ناخواسته دریایی از غم شد
ألا یا اهل عالم! فصل ماتم شد…محرم شد

زمین نوحوا علی العطشان، زمان حیّ علی الروضه
لباس خونی ارباب روی عرش پرچم شد

وقت ضیافت آمد و در پشت در ماندم
تنها میان این قفس بی بال و پر ماندم
جا ماندم از کرب و بلا و در به در ماندم
این روزها جانم به لب آمد اگر ماندم

یا صاحب العصر و الزمان

درمانده ام…چیزی ندارم غیر آهم
این قحطی اشک دو چشمانم گواهم

اصلا حواسم به تو و تنهایی ات نیست
شرمنده آقای غریبم…رو سیاهم

شعر مناجات با امام حسین (ع)

بی سر و سامانم و خیلی پریشانم حسین
غرق در عصیانم و خیلی پشیمانم حسین

سفره ی دل را همیشه پیش تو وا میکنم
مونس تنهایی ام… گرمی مژگانم حسین

شعر مناجات امام حسین(ع)

عاشق فقط به دیده ی گریان دلش خوش است
هجران زده به حال پریشان دلش خوش است

عشق است هرچه را بپسندی برای من
دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است

شعر ولادت امام رضا (ع)

باید شکست ساغر و از می وضو گرفت
باید ز دست بانی باده سبو گرفت
از عرش آمده ست… زمین آبرو گرفت
هر عاشقی که باده ی خود را از او گرفت:

شعار مناجات امام حسین(ع)

دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم
غرق محبتیم…به دنبال وصلتیم

هجران کشیده ایم…گناهی نکرده ایم
از دوری نگار پر از درد غربتیم

شعر مناجات امام زمان(عج)

از بس که تلخی غم هجران چشیده ام
جانی نمانده است برایم…بریده ام

عیب وصال چیست نصیبم نمی شود؟
خیری که از فراق و جدایی ندیده ام

دکمه بازگشت به بالا