آخر مرابه خاک وبه خون می کشانیم

آخر مرابه خاک وبه خون می کشانیم
تا اوج قله های جنون می رسانیم
در راه تو فنا بشوم جاودانیم
باشم غبار کوی غمت آسمانیم

بیمارها دارالشفا را می شناسند

بیمارها دارالشفا را می شناسند
اینجا تمام دردها را می شناسند
اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد
اینجا غریب و آشنا را می شناسند

بر پایه اصول را بنا باید کرد

بر پایه اصول را بنا باید کرد
بر هادی راه اقتدا باید کرد
پیش از نجف و قدم به وادی غدیر
تعظیم به سوی سامرا باید کرد
قاسم نعمتی

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام

منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام

تمام زاویه ها را کشیده ای قائم

تمام زاویه ها را کشیده ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین ! سرت سالم

غزال ” اُم ولد ” نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر – حضرت قائم –

در دشت منا کرب و بلا دیده ام ای وای

در دشت منا کرب و بلا دیده ام ای وای
پر پر شده مهمان خدا دیده ام ای وای
یاران همه افتاده به صحرای بلایند
حجاج خدا غرق بلا دیده ام ای وای

شد فاجعه در دشت منا ناله برآرید

شد فاجعه در دشت منا ناله برآرید
صد بار ز اصحاب جفا ناله بر آرید
ای وای که از فتنه ی حکام سعودی
گردیده منا کرب و بلا ناله بر آرید

المنه للّه که علی بنده نواز است

حقیر:
المنه للّه که علی بنده نواز است
حافظ:
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
حقیر:
هر شب بزنم باده ز میخانه ی کوثر
حافظ:
و ان می که در ان جاست حقیقت نه مجاز است

علی توحید صادق بود علی قرآن ناطق بود

علی توحید صادق بود علی قرآن ناطق بود
علی سعی و صفا زمزم علی محبوب خالق بود
علی تورات موسی بود علی انجیل عیسی بود
علی داماد پیغمبر علی محبوب زهرا بود

باز دلم در هوای حضرت هادی

باز دلم در هوای حضرت هادی
پرزده تا سامرای حضرت هادی

می کِـشدم سمت بارگاه رفیعش
جذبه ی گنبد طلای حضرت هادی

جان به قربان علی و آل او

جان به قربان علی و آل او
بهترین القاب عالم مال او
دست ما و گوشه ای از شال او
سایه دارد بر سر ما بال او

عالم فدای یک سر موی تو یاعلی

عالم فدای یک سر موی تو یاعلی
منظومه ی تمام نمای خدا علی

عادت به سجده سمت نجف دارد این سرم
“أصبحت زائرا لک یا…” مرتضی علی

دکمه بازگشت به بالا