زندگی تو بعد عاشورا
همه اش بر مدار ماتم بود
به روی بام خانه ات آقا
چقدر دسته های پرچم بود
زندگی تو بعد عاشورا
همه اش بر مدار ماتم بود
به روی بام خانه ات آقا
چقدر دسته های پرچم بود
ای دین من کلام تو یا باقرالعلوم
ای بی کران مقام تو یا باقرالعلوم
احمد که جانِ ما همه قربان مکتبش
داد همچونان سلامِ تو یا باقرالعلوم
از بچه هات هیچ کسی کم نمی شود
باشد بخواب, بدتر از این غم نمی شود
باید چه کرد در وسط این حرامیان
با دست بسته مقنعه محکم نمی شود
این کوفیان که دم ز مرام و وفا زدند
هنگام لعن نام علی را صدا زدند
ماندم غریب مثل عمو بین کوچه ها
اینجا تمام شهر به من پشت پا زدند
عمامه بر میدارم از سر , حرف دارم
هر جا بیاید نام مادر حرف دارم
هر چه می آید بر سر ما از سقیفه ست
از غربت بسیار حیدر حرف دارم
کوفه جای تو نیست آقاجان
بخدا که رواست برگردی
جان زهرا تو را قسم بدهم
میکنم التماس برگردی
هرکس که حسّ و حالِ مرا درک می کند
این سوز بی زوالِ مرا درک می کند
کعبه که قرن هاست سیه پوش این عزاست
رنگ سیاه شالِ مرا درک می کند
هر دوتاتون میشدین بنای هم
ابتدای هم و انتهای هم
نور واحدید و فرقی نداره
جلوه میکنید اگر به جای هم
امشب عروسی نه شب عید وصال است
آیینه پیش آب در اعلی کمال است
پیمانه لبخندی بروی باده انداخت
شرب مدام ما از این جلوه حلال است
مینویسم فاطمه و مینویسم یا علی
روی دیوار اتاقم هک شده مولا علی
انبیا بر چادر زهرا توسل داشتند
و توسل میکند بر فاطمه حتی علی
اگر چه دامنم آلوده است اما قبولم کن
فقیرم,بی پناهم,بی کسم آقا قبولم کن
نه محض خاطر بی ارزشی مانند من آقا
مرا محض رضای مادرت زهرا قبولم کن
دل داده ایم؛ در پی هر در نمی رویم
حرِ توایم؛ خانه ی دیگر نمی رویم
منبر بدون روضه به دردی نمیخورد
ما بی حسین جانب منبر نمیرویم