امشب عروسی نه شب عید وصال است

امشب عروسی نه شب عید وصال است
آیینه پیش آب در اعلی کمال است
پیمانه لبخندی بروی باده انداخت
شرب مدام ما از این جلوه حلال است

مینویسم فاطمه و مینویسم یا علی(ع)

مینویسم فاطمه و مینویسم یا علی
روی دیوار اتاقم هک شده مولا علی
انبیا بر چادر زهرا توسل داشتند
و توسل میکند بر فاطمه حتی علی

اگر چه دامنم آلوده است اما قبولم کن

اگر چه دامنم آلوده است اما قبولم کن
فقیرم,بی پناهم,بی کسم آقا قبولم کن

نه محض خاطر بی ارزشی مانند من آقا
مرا محض رضای مادرت زهرا قبولم کن

دل داده ایم؛ در پی هر در نمی رویم

دل داده ایم؛ در پی هر در نمی رویم
حرِ توایم؛ خانه ی دیگر نمی رویم
منبر بدون روضه به دردی نمیخورد
ما بی حسین جانب منبر نمیرویم

وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم

وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم
وقتش رسیده حال بکایی طلب کنیم
وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است
امشب عزای اشرف اولاد آدم است

عاشق به غیر از یک دل حیران چه میخواهد

عاشق به غیر از یک دل حیران چه میخواهد
از بى سروسامان,سروسامان چه میخواهد

آبادگردان خانه ام را, خانه ات آباد
از معجزاتت خانه ویران چه میخواهد

در کنارت خواهرت جان دادنت را دید ؟! نه

در کنارت خواهرت جان دادنت را دید ؟! نه
روی خاک حجره تشنه ماندنت را دید ؟! نه
زیر دست و پا نماندی و تنت عریان نشد
روی رحل نیزه قرآن خواندنت را دید ؟! نه
محمد کیخسروی

به لطف خــدایِ جوادالائــمّه

به لطف خــدایِ جوادالائــمّه
گدایم , گـــدایِ جوادالائــمّه

غریبم نخوانید یاایّهاالنّاس
شدم آشنایِ جوادالائــمّه

داغِ تنهاییِ تو دیده ای از ما تر کرد

داغِ تنهاییِ تو دیده ای از ما تر کرد
جگر سوخت و از ما جگری پرپر کرد

ستم اینگونه روا نیست, به دشمن حتی
که دلِ سنگ و جفا کار چنین همسر کرد

وقتی به خصم , راه نشان می دهد حسین

وقتی به خصم , راه نشان می دهد حسین
بی شک به دوست , خطّ اَمان می دهد حسین

حتّی اگر دل تو شود سخت مثل سنگ
آن را به یک اشاره تکان می دهد حسین

من حاجیم که بسته ام احرام اما در حرم

من حاجیم که بسته ام احرام اما در حرم
فرقی ندارد در میان مکه ام یا در حرم
ای کعبه گل رفته ها من کعبه دل آمدم
دارم بجا می آورم اعمال حج را در حرم

با گریه رسیدم, سپری افزودند

با گریه رسیدم, سپری افزودند
بر دامن مادر پسری افزودند
در باطن هر “جشن تولد” , “شُکری” است
یک سال به عمر نوکری افزودند

محمد کاظمی نیا

دکمه بازگشت به بالا