یکروز همه قدم قدم می آییم

یکروز همه قدم قدم می آییم
تا صحن بقیع با علم می آییم
فعلا سرمان به فتنه سازان گرم است
وقتش برسد “ریاض” هم می آییم
علی اکبر لطیفیان

به همین خانه سر زدن تنها

به همین خانه سر زدن تنها
بال و پر کشیدن و آنگاه
تا کنار تو پر زدن تنها
مثل فرهاد نام شیرینت

پشت در نیامدی کوچه زیرورو نشد

پشت در نیامدی کوچه زیرورو نشد
هیچ کس تورا نزد راز تو مگو نشد

سم اگرچه پا گرفت آخرش تورا گرفت
هرچه شد برای تو مرگت آرزو نشد

"این بارگاه قدس که از عرش برتر است"

“این بارگاه قدس که از عرش برتر است”
“آرامگاه دختر موسی بن جعفر است”

جانم فدای گنبدِ زردش که سالهاست
خورشید از تشعشع نورش , منّور است

رهین منت آن یار گلعذار شدم

رهین منت آن یار گلعذار شدم
شکست بغضم و از گریه آبشار شدم
هر آنچه گریه نکردم ترا ضرر کردم
اگر نسوخته ام از تو شرمسار شدم

تا که دل را آه سینه راهی قم می کند

تا که دل را آه سینه راهی قم می کند
با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می کند

آه چون از دل برآید کار آتش می کند
بی محابا رخنه ایی در جان هیزم می کند

با اینکه به چشمت رخ دلدار ندیدی

با اینکه به چشمت رخ دلدار ندیدی
بانو عوضش هم غم بسیار ندیدی
گل روی سرت از سر هر بام رسیده
گل روی سرت آمده و خار ندیدی

فراق رفته نشانه دلی مطهر را

فراق رفته نشانه دلی مطهر را
گرفته بغض به دستش گلوی خواهر را

نسیم با خودش آورده عطرو بوی رضا
کشیده بر رخ خواهر غم برادر را

سَمّ اثر کرد و تو را عاقبت از پا انداخت

سَمّ اثر کرد و تو را عاقبت از پا انداخت
آتش رفتن تو شعله به دلها انداخت

رحلتت نظم زمین را نه فقط بر هم ریخت
رفتنت زلزله در عرش معلّیٰ انداخت

کسیکه دراین آستان مور شد

کسیکه دراین آستان مور شد
کمش را خریدند مشهورشد.

شبی بین راه سلیمان نشست
همان لحظه نور علی نور شد

فرماندهی از تو, همیشه کار از من

فرماندهی از تو, همیشه کار از من
سرمایه از تو, گرمیِ بازار از من

خوبی همیشه از کریمان است آقا
بخشیدن از تو, توبه و اِقرار از من

هم سپاهی از صفِ مژگان تر دارد علی

هم سپاهی از صفِ مژگان تر دارد علی
هم در اوج چشم خود تیغ دو سر دارد علی

آی مرحب , جان خود را زود بردار و برو
وای بر حالت اگر شمشیر بردارد علی

دکمه بازگشت به بالا