نسیم باد صبا بی خبر چه فایده دارد

نسیم باد صبا بی خبر چه فایده دارد
درخت میوه بدون ثمر چه فایده دارد

اگر به غیر علی یاعلی دمد ز نوایش
نوای دلخوش شانه به سر چه فایده دارد

چه غم دارم از لحظه مردنم به قبر و به زیر لحد خفتنم

چه غم دارم از لحظه مردنم
به قبر و به زیر لحد خفتنم
به میزان عدل خدا بردنم
در آتش بخواهد بسوزد تنم

عمر من رفت به یک گوشه ی زندان پسرم

عمر من رفت به یک گوشه ی زندان پسرم
همدمم هست غم و غصه فراوان پسرم
سامرا بود سرای خوش شادی و سرور
حال من هست ولی حال پریشان پسرم

آقا مبارک است رَدای امامتت

آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامت

می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّبها کجا و عبای امامت

آدمم؛ آدمِ خودت آقا.. ز طفولیتم گدا بودم

آدمم؛ آدمِ خودت آقا..
ز طفولیتم گدا بودم
کاش از دیار خود امروز
عازم شهر سامرا بودم

مسیر روضه ام امشب به سامرا افتاد

مسیر روضه ام امشب به سامرا افتاد
عزیز فاطمه در هجره بی صدا افتاد

غریب بود و کسی را نداشت, وقتی که
میانِ هجره ی تاریک خود ز پا افتاد

نگاه کن که مرا غربتت کجا انداخت

نگاه کن که مرا غربتت کجا انداخت
مرا حوالی بازار سامرا انداخت

گدای شهر شمایم گدای لطف شما
خدا به گردن من منصب گدا انداخت

روزگاریست که جان بر لبِ خونبار رسید

روزگاریست که جان بر لبِ خونبار رسید
آه ای مرگ بیا نوبتِ دیدار رسید

زحمت خانه شدم بسکه زمین گیر شدم
وقتِ شرمندگی از دخترکی زار رسید

با شانه ای لرزان کنار یک نفر برگشت

با شانه ای لرزان کنار یک نفر برگشت
از کوچه با تصویر تلخ یک خبر برگشت

تا خانه ای لبریز از بوی خیانت رفت
از کوچه ای لبریز از بوی خطر برگشت

این جمعه هم گذشت اما بدون تو

این جمعه هم گذشت اما بدون تو
سخت است زندگی بر ما بدون تو

شد عادت همه کابوس جمعه شب
آغاز گشتن فردا بدون تو

شد فصل دستبوسی سلطان سامرا

شد فصل دستبوسی سلطان سامرا
بر تخت دل سوار شده روح کبریا

تاثیر کرد سوز دعاهای پشت در
تا شد نوای فاطمه”ای منتقم بیا”

بیا بالین بابا ای مرا غمخوار مهدی جان

بیا بالین بابا ای مرا غمخوار مهدی جان
که باشد ای گلم این آخرین دیدار مهدی جان

اگر چه اشتیاق دیدن زهرا به سر دارم
مرا هجر وفراق تو دهد آزار مهدی جان

دکمه بازگشت به بالا