اگر بوسم غبار پای او را با جبین ,,بهتر
که پیدا شد میان خاک پایش از نگین بهتر
برای عزت شاگردی او مریم آماده است
برای خدمتش از حضرت روح الامین بهتر
اگر بوسم غبار پای او را با جبین ,,بهتر
که پیدا شد میان خاک پایش از نگین بهتر
برای عزت شاگردی او مریم آماده است
برای خدمتش از حضرت روح الامین بهتر
از این مولود فرُّخ پی هزارو چارصد سال است
زمین دور خودش می گردد و بدجور خوشحال است
فقط این جمله در تایید میلاد نبی کافی ست
که شیطان از نزولش تا همیشه ناخوش احوال است
شمس رویت همیشه تابنده است
ابرویت ذوالفقارِ برنده است
دلت از مهر و عشق آکنده است
نام احمد تو را برازنده است
نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را
به کوه طور ببین سجده ی شقایق را
امام پنجم شیعه پدر شد و حالا
گرفته در بغل خویش امام صادق را
ای آفتاب چهره ی تو رشکِ آفتاب
داری به رخ ز نور الهی همی نقاب
ای ماورای عقل بشر قدر و شأن تو
ای در مقام و مرتبه,”لولاک” را خطاب
امروز نوشتند کبوتر شدنم را
پرواز کنان راهی دلبر شدنم را
چشمان من از شوق مهیای شراب است
مدیون توام لذت ساغر شدنم را
میخواهی از فردا بگویم یا گذشته؟
یا حال و روزی که در این شبها گذشته؟
در روضه یاد کربلا هستم, غمم را
میفهمد آنکه تشنه از دریا گذشته
علی که خٓلق کند,جبر و اختیار یکی ست
مُخیّریم ولی,اختیار دار یکی ست
برای آنکه غرض مستی است از نامش
عشاء نشئگی و مغرب خمار یکی ست
نسیم باد صبا بی خبر چه فایده دارد
درخت میوه بدون ثمر چه فایده دارد
اگر به غیر علی یاعلی دمد ز نوایش
نوای دلخوش شانه به سر چه فایده دارد
چه غم دارم از لحظه مردنم
به قبر و به زیر لحد خفتنم
به میزان عدل خدا بردنم
در آتش بخواهد بسوزد تنم
عمر من رفت به یک گوشه ی زندان پسرم
همدمم هست غم و غصه فراوان پسرم
سامرا بود سرای خوش شادی و سرور
حال من هست ولی حال پریشان پسرم
آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامت
می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّبها کجا و عبای امامت