خرمن غصه ها شرار گرفت

سوز را حملهء بهار گرفت

سینهء سبزه ها قرار گرفت

بلبل از پای غنچه خوار گرفت

یا حیدر کرار

علیست آنکه فلک را ستاره باران کرد
همان کسی که خدا را به ما نمایان کرد

سلامتی علی میدهد خدا صدقه
تصدق سر او رزق را فراوان کرد

حیدر مدد

حیدر نباشد صبح محشر کار ما زار است
صبحی که بی نام علی باشد شب تار است
گرمای خورشید از دم این ماه کرار است
در قطره قطره عشق او دریا پدیدار است

دل من شور زد سراسیمه
آمدم از مدینه ای بابا
چه شده جان من به قربانت
بعد تو خاک بر سر دنیا

دل من

دل من شور زد سراسیمه
آمدم از مدینه ای بابا
چه شده جان من به قربانت
بعد تو خاک بر سر دنیا

رحمهٌ لِلعالمین

به جز او از کسی حق در همه ادیان نخواهد گفت
خدا غیر از محمد در جوابی «جان» نخواهد گفت

بهشتی بود رخسارش که بویش تا قرن میرفت
چه ها دیده اویس از او که از رضوان نخواهد گفت

ذبح عظیم

با پنجه زلف حاجی ما را به هم زدند
اعمال حج و سعی صفا را به هم زدند

بر سجده سر گذاشت که خلوت کند کمی
با ضرب نیزه حال دعا را به هم زدند

یک عمود آمد

یک عمود آمد و سرِ شر داشت
به عمو خورد و سر تَرک برداشت

قمر افتاد و قلب زینب ریخت
در سماوات دیده اختر داشت

أیُّها الصَّلوٰه

با تو تمام کُون و مکان سجده میکنند
پشت سرت زمین و زمان سجده میکنند

سجادی و سجود برایت سجیّه بود
سجاده ها به سجده‌یتان سجده میکنند

دخیل

ای چهره‌ی منور تو رهنمای خلق
ای نوکری خانه‌ی تو ادعای خلق

اصلاً شبیه نیست به ما آفرینشت
ای نور ذات اقدس تو ماورای خلق

چشم تو

دیدار آفتاب سزاوار چشم توست
حتی خود حسین گرفتار چشم توست

در خواب ناز رفتی و کارش شروع شد
دست سه ساله ای که پرستار چشم توست

کشتی نجات

عشق تو هست ، جنت اعلا نخواستیم
فردوس مال توست ، ولی ما نخواستیم

«خود شاهدی به نام تو دُکان نساختیم»
ما با توییم ، از تو که دنیا نخواستیم

دکمه بازگشت به بالا