من از تولد عاشقم؛ وقتی پدر با عشق
بعد از اذانش «یا حسین»ی خواند درگوشم
در چشمهایت ای عمو جان! کربلا دیدم
وقتی گرفتی لحظهی اول در آغوشم
من از تولد عاشقم؛ وقتی پدر با عشق
بعد از اذانش «یا حسین»ی خواند درگوشم
در چشمهایت ای عمو جان! کربلا دیدم
وقتی گرفتی لحظهی اول در آغوشم
«یا علی» گفته عشق در آغاز, تا که اینقدر ماندگار شده
هر کسی با ابوتراب نرفت, به هوا رفته و غبار شده
کعبه برخاست احترام کند, لب گشودهست تا سلام کند
او هم از سینه چاکیش پیداست که به عشق نجف دچار شده
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنین! ( یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:)
عشق یعنی یکی درون دو تن
عشق یک روح رفته در دو بدن
عشق زهراست روبروی علی
نظر آنهم فقط به سوی علی
آسمان میخواند امشب قدسیان دف میزنند
حوریان کل میکشند و خاکیان کف میزنند
شیر عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟
تیغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟
نیست گاهی, هیچ راهی, جز به شاهی رو زدن
با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن
ظهرِ گرما, صحن سقاخانه می چسبد چقدر
ضامن آهو شنیدن, بعد از آن «یا هو» زدن
اینگونه اگر مست ترین مست جهانم
شور حسن ابن علی افتاده به جانم
جا نیست بنوشم, به سرم باده بریزید
تا غرق شراب آیهی تطهیر بخوانم
آنکسی که شراب مینوشاند , به شما در الست من بودم
اولین باده خور خود ساقی است , اولین مرد مست من بودم
در ازل نور او که شد پیدا , تا صدا زد: که این منم لیلا
اولین عاشقی که پیمان با , لب پیمانه بست من بودم
از قدیم و ندیم می گویند:
دست بالای دست, بسیار است
دست بالای دست ها… اما
دست مشکل گشای کرار است
امشب از میکده غیب رسیدهاست پیامی
به تو ای دخترِ ساقی! برسانیم سلامی
بسپاریم به شعری دل بیمار به دستت
و بخوانیم دوبیتی و بگیریم دو جامی
و خداوند علی گفت و چنین خلقت کرد
دیگران را پس از آن خلق پیِ حیرت کرد
در دل کعبه نشستی و دلش روشن شد
کعبه حاجی شد و آمادهی چرخیدن شد
میآییو لیلا شده مجنون عطر و بوی تو
دستیبه رویت میکشد, یک دست بر گیسوی تو
نهبر نمیدارد کسی یک لحظه چشم از روی تو
یکچشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو