یا امام الرئوف

ای فدای تو زندگانی ها
ایه ی ختم مهربانی ها
در حضور تو هیچ حرفی نیست
دیگر از رنج و ناتوانی ها

بانو بهشت

بانو بهشت گوشه پنهان چشم توست

دریا همیشه تشنه باران چشم توست

با تو بهار ماندنی است و فرشته وار

تسبیح گوی خالق سبحان چشم توست

شعر مناجات با خدا

عیب این است دگر بال و پری نیست که نیست
سحر و نافله و چشم تری نیست که نیست
در من خسته پس از این همه سال ازادی
حال جز توبه شکستن هنری نیست که نیست

شعر مناجات با خدا

دوباره شنیدی تو اهم خدا
ندیده گرفتی گناهم خدا
کریمانه, بی منتم داده ای
سر سفره ات باز, راهم خدا

الهی اعوذ به وجه الکریم…

رسیدم مرا غرق احسان کنی
جهان مرا نور باران کنی
مرا در خیابان تنهایی ام
پریشان تر از هر پریشان کنی

شعر مناجات با خدا

توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم

خلعت دنیا

اگر چه فاصله ها تا حریم و حائر توست
دل شکسته ما تا ابد مجاور توست
فقط نه قلب جهان بی قرار کرببلاست
بهشت هم همه ی جمعه ها مسافر توست

تو آمدی و زمین

تو آمدی و زمین در هوای تو افتاد

و عرش در هوس خنده های تو افتاد

برای درک تنفس در این جهان سیاه

هوای تازه ای از ابتدای تو افتاد

با هر نسیم

با هر نسیم زخم سرت تیر می کشد

گریه نکن که چشم ترت تیر می کشد

نیزه نشینیِ تو مرا میکشد حسین

قلبم شبیه زخم سرت تیر می کشد

رقیه خاتون سلام الله

گیسو به دست بر سر راهت نشسته ام

مانند زخم های لب تو شکسته ام

بابا عجب شده است که از نی درآمدی

بر دیدن خرابه نشین با سر آمدی

شورحسینی

تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست

این سبک زندگی سند افتخار ماست

ما انتخاب مادر قامت خمیده ایم

فردا بهشت فاطمه در انتظار ماست

عاشورا

گفتم اگر سرت نبود پیکر تو هست

مادر اگر که نیست ولی خواهر تو هست

اما چه پیکری که چه راحت بلند شد

دیدم که عضوهات به یک نقطه بند شد

دکمه بازگشت به بالا