دوره گردم به هوای کرمت یا حیدر
بر روی چشم تر ِ من قدمت یا حیدر
عرش هم روز و شب زندگیَّش گم کرده
از همان لحظه که دیده حرمت یا حیدر
دوره گردم به هوای کرمت یا حیدر
بر روی چشم تر ِ من قدمت یا حیدر
عرش هم روز و شب زندگیَّش گم کرده
از همان لحظه که دیده حرمت یا حیدر
با حرف و حدیث کعبه همراه شدیم
با نوکریِّ شاه عرب شاه شدیم
در مکتب او صاحب این جاه شدیم
از خوب و بد زمانه آگاه شدیم
فرصتی پیش آمده تا از رجب صحبت کنیم
سینه را غرق تولّای ولی نعمت کنیم
از شکاف کعبه با حال و هوای اعتکاف
تا طواف خالصی دور از نفاق وانحراف
می زند بر قلب کعبه حق به عشق توشکاف
می کِشد دَرهم عدو را ذوالفقارت در مَصاف
جانماز راز دل را پهن کردم تاخـــــــدا
می دهد هر یا علی بوی هزاران اعتکاف
حسین ایمانی
دلی که نیست در آن حبِّ مرتضی دلنیست
دمی که ناد ِ علی خوانده شیعه مشکل نیست
اگر برای علـــــــی کعبه سینه چاک زده
همین دلیل دلی بودن است پس گِل نیست
حسین ایمانی
نزاده مادر گیتی چو مرتضی دیگر
ندیده کشتیِّ حق چون تو ناخدا دیگر
گشوده کعبه دری روی سینه اش یعنی
خداست چشم به راهـَت علی بیا دیگر
حسین ایمانی
تا دولب با مدح طفل این حرم وا می شود
آسمان با احترامش تا کمر تا می شود
کودک این خانواده عالم آرا می شود
منجیِّ روز حساب هیاتیها می شود
وقتی به عشق ِ عشق لبم باز می شود
هر لفظی از نوشته ام اِعجاز می شود
حالا قلم به روی ورق آمده فرود
روی لب مقرَّب رب آمده درود
شعری برای ماه رجب دست و پا کنید
دل را پر از ترنُّم ِ یا ربَّنا کنید
آئینه وار خوبیُّ و بد را جدا کنید
توشه برای روز مبادا سَوا کنید
از عرش ندا آمده أین الرَّجبیُّون
پیغام خدا آمده أین الرَّجبیُّون
شفّافیِّ آئینه ی این سینه خدائیست
مصراع به مصراع من اینبار رضائیست
لعنت به آنکه کرده جسارت به محضرت
تیری نشانده با سخن خود به پیکرت
نام تو آسمانیُّ و پاک و مقدَّس است
تو بی نظیری ُّو حرمی کرده باورت
این مدینه ستاره باران است
چشم خورشید خیره برآن است
داخل مهد روح ایمان است
روزگار زمین درخشان است