سالار زینب

آمد دوباره رو به روی من سرت حسین
قربان زخمهای روی حنجرت حسین

از غارت خیام نگفتم برای تو
شاید بگویم و نشود باورت حسین

مع الحق

اگر که خونین خورشید هر سحر برخیزد
به آه عشاق اوست خون جگر برخیزد

به سجده می‌افتد هر چه هست پیش رویش
کسی که پیش پایش پیامبر برخیزد

مولای من

دریا شدی و در غم دریا گریستی
هر شب به یاد ماتم زهرا گریستی

سی سال زندگی تو اینگونه طی شده
یا غصه خوردی از غم او یا گریستی

مادر امامت

به پیش پای تو رسول حق قیام می کند
خدا تو را تو را خدایت احترام می کند

سلام بر تو که به تو سلام داده جبرئیل
سلام بر تو که به تو خدا سلام می کند

سیلی معنادار

آخر در و دیوار کار خودش را کرد
سیلی معنادار کار خودش را کرد

آسان فرو رفت و دشوار خارج شد
کج بودن مسمار کار خودش را کرد

ماه گریه

عاشقان را خبر دهید اینک
آخر ماه گریه آمده است
نزد این خانه آبرو دارد
هر که از راه گریه آمده است

کعبۀ مقصود

یا رضا وقتی تو را معبود می‌دانیم ما
مرقدت “را کعبۀ مقصود می‌دانیم ما”

اشک راه دیدنت را بسته اما در حرم
بخت را در چشم اشک آلود می‌دانیم ما

چشمۀ صدقی

چنان که فاطمه را نام مثل کوثر نیست
از اینکه چشمۀ صدقی حدیث بهتر نیست

به لطف مادرتان جعفری است آیینم
نفس نفس زدنم خرج جای دیگر نیست

معیار

هر وقت کامم تلخ باشد چاره اش این است

نام تو را می‌آورم … نام تو شیرین است

یا مرتضی معیار دین داری ولای توست

هر کس بدون تو مسلمان است بی دین است

مکارم الاخلاق

لبت شکفت جهان زشت بود و زیبا شد
تمام آنچه خدا داشت در تو پیدا شد

نگاه آمنه بود و تو بودی و باران
نگاه کردی و عشق آن دقیقه معنا شد

شعر مدافع حرم

سپیده سر زده صدها سلام بر یاران
خبر… دوباره خبر… آمده خبر یاران

خبر به روشنی صبح صادق آمده است
خبر به سرخی خون شقایق آمده است

جگر گوشه خاتم

ای جگر گوشه خاتم جگرت می‌سوزد
یا رضا بال و پرت بال و پرت می‌سوزد

آمدی آه! عبا روی سر انداخته ای
زهر کاری شده یا اینکه سرت می‌سوزد؟

دکمه بازگشت به بالا