الا شمیم بهشت

همین که دست دعای زمان به سوی تو شد
سیاه بود زمین و سپیدِ روی تو شد

پیمبران اولوالعزم در پی‌ات بودند
چقدر عُمر عزیزان به جست‌وجوی‌ تو شد

چراغ خانۀ زهرا

الا که تا سر نی بال و پر درآوردی
بگو چگونه شد از دِیر سر درآوردی

چراغ خانۀ زهرا! میان کافِرها
در این مکاشفه قرص قمر درآوردی

اهل کوفه

خوب یادم میاد همین مردم
نامه دادن بیاین… ما هستیم
اهل کوفه نوشته بودن که
حتی جونم بخواین ما هستیم

ندامت

احسان قدیمی و اسیریم به دامت
مستیم به نام تو و هستیم به نامت

فطرس به امید تو پر سوخته آورد
تو آمده‌ای باز شود باب کرامت

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ای نور چشمانم
این روزها از دیدن حالت پریشانم

من دخترت هستم
اما غم پنهان چشمت را نمی دانم

شعر مدح امام رضا

مطلع شعر اگر شاه خراسان باشد
واژه باید همه جا دست به دامان باشد
شانه وقتی که به دستان رئوفانۀ توست
بخت یار است اگر زلف پریشان باشد

مشهدالرضا

سرچشمه های جود و کرممشهدالرضاست

سرمنشا وجود و عدم مشهدالرضاست

هستند کربلاو مدینه , نجف ولی

در معنی لغات , حرممشهدالرضاست

یا ساترَ العیوبِ

یا ساترَ العیوبِ دل ما حلال کن
ما را به حق حضرت زهرا حلال کن

دیگر گذشته کار دلم از دعا حسین
جان مرا بگیر شما یا حلال کن

دگــر نــباف

دگــر نــباف پــیرهــن تــازه فــاطـمــه

شد پنبه رشته های تو با داغ محسنت

******

نه کوچه نه غلاف نه سیلی نه میخ در

بــیمار کــرده اســت تـو را داغ محسنت
شاعر : حسین صیامی

خوش حساب ترین سلطان

 

با شرابی که بر لبم جاری است ,ذکر مستی علی الدوام رضاست

وام عشقم اگر قبول شده است, گفته ام ضامنم امام رضاست

 

بیشتر می کنی نگاه به هر , کس که حال دلش خراب تر است

مانده ام بین این همه سلطان , چه کسی از تو خوش حساب تر است؟


دست مرا بگیر

من از شماست هر چه منم را گرفته ام
حالا به روی دست , تنم را گرفته ام
خاکم ز کربلاست ولی خانه ام بقیع
 امشب بهانه ی وطنم را گرفته ام

یعنی صبر

جمله ها داشته حرفی نزدن یعنی صبر

سفره داری وسط رنج و محن یعنی صبر

اولین آیه قرآن شما حا یا صاد

ترجمه گشته بدین شکل حسن یعنی صبر

دکمه بازگشت به بالا