اینجا بهشتِ ما شده

ذکرت شفا ، داروی هر بیمار ، معصومه
وا کردی از کارم گره هر بار ، معصومه
قم شد در ایران نقطه ی پرگار معصومه
پیدا نشد مثلِ تو بی تکرار ، معصومه
باید که زد لطفِ شما را جار ، معصومه

وجهُ الَّه

مانده قلم در اولِ اِملا ، سرِ علی
قصه کشیده شد به درازا، سرِ علی
وجهُ الَّه است، خصمِ علی دشمنِ خداست
بوده دلیلِ اینهمه دعوا سرِ علی

رسول مهربان عالم

دارد سرِ تعظیم سرِ ما به نجف
خیلی شده ایم عاشق و بیتابه نجف
مقصود اگر کعبه و بُتخانه نبود
مایل بشود قبله ی ماها به نجف

یاکریمِ سامرا

کیستم من از غلامانِ قدیم سامرا
کیستم جلدِ حریمش، یاکریمِ سامرا
شکر عمری رزقم از دستِ کریمان می رسد
از کریمِ در مدینه یا کلیمِ سامرا

جانم حسن(ع)

خوشبختِ عالمَم که شدم آدمِ حسن
جنت کجاست؟ شعبه ای از عالمِ حسن
ما را به روضه های حسینش کشانده است
دلهایمان حسینیه ی اعظم حسن

یا زینب(س)

باری چهل منزل خودم ، بُردم به روی شانه ها
دیدم میانِ شعله ها، بال و پرِ پروانه ها
هر جای این پیکر ردِ ، شلاق جا انداخته
زینب فراوان سنگ خورد ، از پشت بام خانه ها

حسین جان

باز این چه شوری بود عالم را خبر کرد
دنبال خود حور و ملک را در به در کرد
تا خوب گردد زخمهایت چاره‌ای نیست
باید برایت اشک‌ها را بیشتر کرد

حسین جان

غصه ات را نه فقط نوح و سلیمان خورده
در غمت غصه همه عالمِ امکان خورده
علتِّ خلقتِ هر اشکی و آبادیِ چشم
این کویر از کرم و لطفِ تو باران خورده

ولدی ولدی

کمرِ من پسرم تا شده از تا شدنت
نیست امّید علی جان به سراپا شدنت
آنقدر در همه جا پیکر تو پخش شده
شدنی نیست تنِ گمشده پیدا شدنت

یا علی اکبر(ع)

رفت و یک محشری به راه افتاد
یک تنه لشگری به راه افتاد
ثانی حیدری به راه افتاد
شِبهِ پیغمبری به راه افتاد

احلی من عسل

زیبائی اش مهتاب را شرمنده کرده
خورشید را نور وجودش بنده کرده
او را تمام عشق حسین آکنده کرده
در کربلا یاد حسن را زنده کرده

تنِ رنجور

شبی راحت تنِ رنجورم از تب نیست بابا جان
دگر در آسمانم بی تو کوکب نیست بابا جان
ندیدم روزِ خوش بعدِ تو و بعدِ عمو جانم
برایم روزهای بی تو جز شب نیست بابا جان

دکمه بازگشت به بالا