قل هو الحیدر احد

از کمند گیسوانش دار میریزد برون
عاشقان را عاقبت خون بار میریزد برون

تا خلیل آتش نگیرد منت از حیدر کشد
هرکجا رب پا نهد گلزار میریزد برون

نادعلی

از کنج ضریحت می ناب آمده بیرون
یک شهر به دنبال شراب آمده بیرون

قرآن خدا ظرفیتت را که ندارد
از این جهت اسمت ز کتاب آمده بیرون

دکمه بازگشت به بالا