نوید آمدنت

خدای آینه از جنس دلبری بودی
صفای عطر بهشتِ معطری بودی

توپیش ازآن که خدا فکر خلقتی باشد
در آسمانِ وجود اهل سروری بودی

صفای عطر بهشت

خدای آینه از جنس دلبری بودی
صفای عطر بهشتِ معطری بودی

توپیش ازآن که خدا فکر خلقتی باشد
در آسمانِ وجود اهل سروری بودی

ساربان صبر کن

ساربان صبر کن و قافله را تند مبر

چادرم دائماً از روی سرم می افتد

دست من نیست اگر قافله رو گم کردم

پلک هایم به روی چشم ترم می افتد

مجید قاسمی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

کم کم زمان و لحظه ی پرواز میشد

“عَجّل وفاتی”خواندنش غمساز میشد

میگفت حیدر زیر لب با سوز و حسرت

ای کاش این در رو به بیرون باز میشد

مجید قاسمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

چندیست ماه از آسمانش رو گرقته
با درد و غمها و مصیبت خو گرفته

گیسوی زینب را به سختی شانه میزد
آهسته آهسته ولی بازو گرفته

دکمه بازگشت به بالا