شکسته ساقه ی او

دخیل بسته فلک بر ضریح زنجیرش
نماز گریه کند با نوای تکبیرش

شکسته ساقه ی او آیه ای مقطعه بود
که هیچ سوره نیاورد ، تاب تفسیرش

هزار بار

حدیث گریه شده جام زهر خوردن تو
به عمر گل نرسد قصه ی فسردن تو

همیشه آب نخوردن دلیل مرثیه نیست
تمام روضه ی ما گشته آب خوردن تو

حضرت ابوطالب

از دین ابراهیم تا دین محمد
یکتا پرستی پا به پا همراهش آمد

یک بار هم بر بتکده سر خم نکرده
یک بار هم سجده نکرده جز به ایزد

آه مادر

آتش گرفته خانه ی دل ، آه مادر
می سوزم از زهر هلاهل ، آه مادر

عمر مرا چون تو به برگ گل نوشتند
با دست خونین مقاتل ، آه مادر

حضرت عشق

نور را در کوچه ی ظلمت کشیدن مشکل است
پا برهنه در پی مرکب دویدن مشکل است

آسمان گر بر زمین افتد ، قیامت میشود
آسمانی را به روی خاک دیدن مشکل است

مادر کوثر

اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت

عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت

آن سالهای سخت اگر با نبی نبود

گوییی سپاه دین علی بت شکن نداشت

مادر

عزای حضرت حوا عزای هاجر شد
عزای مریم عذرا عزای کوثر شد

بگو به کعبه لباس سیاه بر تن کن
بگو به مکه که چشم تو تا ابد تر شد

طلوع بهار

امشب میان گریه و لبخند خود گمم

سرشار از طلوع بهار تبسمم

دریایم و طپیده به لبهام نبض موج

تا آسمان رسیده شعور تلاطمم

دکمه بازگشت به بالا