شعر شهادت حضرت رقيه (س)

یکتاترین ماه

بعد از تو آب,معنی دریاشدن نداشت

 گُم بود در خجالت وپیداشدن نداشت

 بی بوی رویت ای مهِ یکتایهاشمی

شب مانده بود و جرأتِفرداشدن نداشت

 هر کس که آب داد به دستانتشنگان

 بی إذن تو اجازه ی سقّا شدننداشت

 در   بینِ نوکرانِ  به  اربابمان  کسی

 غیر از  شما  لیاقت آقا شدن  نداشت

 با    بودنَت  میانِ   سپاهِ   حسینیان

 اربابِ   ما  تفکّر  تنها شدن  نداشت

 کرب و بلا ,  اگر کهعلمداریَت  نبود

 در چشم زینب این همه زیبا شدننداشت

 جانبازی و رشادت و عشقت اگر نبود

 امُّ البنین ,  تصوّر زهرا شدن  نداشت

 از علقمه رسیدی و  مشکتپُرآب بود

 کارَت که کاش ختمِ به اینجاشدن نداشت

 از پشتِ سر به سوی تو تیریروانه شد

 زیرا که با تو قدرتِ همپا شدننداشت

 تیری دگر زِ چلّه گذشت و بهمشک خورد

 مشکل گشا ! دگر گِرهَت واشدننداشت

 زهرا رسید و باده ی تو غرقِیاس شد

 جام از دو دست فاطمه…شیداشدننداشت؟

 از  روی  نیزه هاسرت  افتاد بر زمین

 انگار  روی  نیزهسرِ جا شدن نداشت

 ویران نشینِ شام  , همان دختر یتیم

 بی ذکرِ نام  تو , رمقِپا شدن نداشت

 می گفت عمّه حوصله ی من سرآمده

 قدِّ سه ساله سابقه ی تا شدننداشت

 فهمیدم  از  شکستن قدِّ پدر که او

 بعد از عمو  تحمّل بابا شدن  نداشت

 پرونده ی ارادتِ این شیعه ی (اسیر)

 بی لطف تو, شرایط امضاشدن نداشت

حمید رمی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا