غیر از غم حسین نخوردیم اگر غمی
ما را ز خاطرش نبَرَد فاطمه(س) دمی
ما بعد گریه بر غم او زنده میشویم
عالم ندیده بر خودش اینگونه ماتمی
غیر از غم حسین نخوردیم اگر غمی
ما را ز خاطرش نبَرَد فاطمه(س) دمی
ما بعد گریه بر غم او زنده میشویم
عالم ندیده بر خودش اینگونه ماتمی
اگر چه درد بسیار است اما تا تو درمانی
دوباره از خدا میخواهم آن را بی پشیمانی
ز تو رو بر نمیگرداند آنکه رو کند بر تو
می اندازد نگاه تو هر آهویی را به حیرانی
ما را نوشته اند ، مسلمانِ کربلا
تحتِ لوای قاریِ قرآنِ کربلا
مدیونِ حیدریم و غلامِ حسینِ او
آبِ نجف رسانده به ما نانِ کربلا
آنچه با عشق پدر داشت، علی بود علی
هر چه اولاد پسر داشت، علی بود علی
پسر فاطمه خورشید تمام عالم
دور خود هر چه قمر داشت، علی بود علی
کوه، سنگی است به زیر قدم ثارالله
بحر موجی است ز امواج یم ثارالله
میشود بیمه ی عباس هر آنکس یکبار
بشود سایه نشین علم ثارالله
بگو با زخم های روضه ی ناموس جان دادم
غل و زنجیر چیزی نیست از این داغ افتادم
برای عمه ی سادات جانم بر لبم آمد
چه حالی داشتند اهل و عیالم، آه اولادم
دارد تمام میشود این فصل دلبری
ای یار از قصور من ای کاش بگذری
مهمان بی حیای خودت را حلال کن
حالا که سفره جمع شد این شام آخری
مادر سلام خانهی خولی چه میکنی
ای گنج در خزانهی خولی چه میکنی
من آمدم درآرمت از کنج این تنور
با بازوی کبود ، عزیزم ، ولی به زور
لعنت به نامردان پُر نیرنگ کوفه….
مثل تو خورده بر سر من سنگ کوفه….
بعد از تو خیلی در خطر بودم…برادر
با قاتلانت همسفر بودم….برادر
غمش هم مثل اشکش بی حسابه
جلو روش آب اگه باشه عذابه
چهل ساله میگه الشام الشام
هنوزم فکر اون بزم شرابه
افتاده بر خاک آیه های نازل من
شده پاره پاره چون تن پاکش دل من
جا داشت تا آتش بگیرد کل دنیا
محصول ری آتش زده بر حاصل من
بسیار گریه کرد برای تو مادرم
حالا میان روضه از او نام می برم
خیلی به روضه های شما بود معتقد
تاکید داشت هم به منو هم برادرم