یا ولی الله

تا قدم زد به پلک این دنیا
عاشقی را برای ما آورد
روز سبز تولد چشمش
آسمان پیش پاش کُرنش کرد

یا علی مددی

کاخ بهشت خاک بیابانش
جبریل پاسبان درخانش
هم اولیاءگوش به فرمانش
هم انبیاءدست به دامانش
دین خداخلاصه ایمانش

علی جانم

عدم فهمید وقتی ماجرای ابتدایت را
به وجد آمد رقم زد ابتدای ماجرایت را

خدا رنگ صدایت را که در…. گوش فلک پاشید!
زمین، انداخت بر گردن مدال رد پایت را

می کند نقل از نبّی آن یک نفر
چون پیمبر داد بر او این خبــر

کی برو در جمع اصحابم رسـان
کاین خبـر را از زبانم این چنان

آقای من

«چقدر آه کشیدم برای غربت تو»
کبوترانه رسیدم کنار تربت تو

اگرچه گنبد و گلدسته ای نمی بینم
ولی پر است فضا از شمیم رحمت تو

کوفه میا حسین جان

خِیری نبود اینجا به غیر از بی وفایی
بر هر دری میشد زدم ، تا تو نیایی

در کوچه ها پای غم تو سنگ خوردم
غصه چقدر از کوچه های تنگ خوردم

دلبر عالم

برام مرگه پا این پرچم نیفتم
یا پای دلبر عالم نیفتم
میفتم از روی دارالعماره
تا که از چشم اربابم نیفتم

صدای خوش ربنای تو

آغوش من برای ابد آشنای توست
گوشم پر از صدای خوش ربنای توست

من مسلم و موحد یک بارگه شدم
آن واحد احد به خدا که خدای توست

مولای من

ترساند کودکان تو را شیهه های اسب
لرزید قلب دخترتو ازصدای اسب

هرچندپشت مرکب دشمن دویده ای
اما به سینه ی تونخورد ست پای اسب

آه

آه یک واژه‌ی پر از درد است
که به دنبال ناله می‌آید
گاه روی زبان مردی پیر
گاه از یک سه ساله می‌آید

مانند شمع بر سر جسمت گداختم

مانند شمع بر سر جسمت گداختم
این جنگ برده بر سپه خویش باختم

بر یک سری فرار از اینجا چه راحت است
تو جان سپرده ای و علی پر جراحت است

به عشق علی(ع)

پدرم آدم شریفی بود
یا علی از لبش نمی افتاد
چون که تاب و تب علی را داشت
هیچ موقع تبش نمی افتاد

دکمه بازگشت به بالا