عدل علی

وقتی حریم ها همه از هم گسسته بود
عدل علی حسابرس چهار دسته بود

“تزویر و زور و زر و تحجر” که جمعشان
تصویرساز واقعه ای ناخجسته بود

مهمان سفره ات

تو بوده ای ز روز ازل از کریم ها

مهمان سفره ات شده ایم از قدیم ها

امشب بکش تودست نوازش براین سرم

در انتظار لطف تو هستند یتیم ها

از بس که ندارم غمِ دیدار

از بس که ندارم غمِ دیدار شما را

گویا که رها کرده دلم کار شما را

آن روز نیاید که گناه منِ عاشق

آزرده کند چشم گُهربارِ شما را

همینجا بود

همینجا بود قامت دال گشتم
پریشان راهی گودال گشتم

همینجا بود حرمت را دریدند
همینجا جسمت پاکت را کشیدند

زائر سرای حضرت زهراست روضه ها

زخم فراق ها همه تعمیر میشود
وقتی دلی به گریه نمک گیر میشود
زائر سرای حضرت زهراست روضه ها
هرجا که شهر دوست به تصویر می شود

هر طور بود آمدم

هر طوربود آمدم اینجا گمان نبود

اصلاًاُمیدِ آمدنِ کاروان نبود

من زینبمنه زینب وقت وِداعمان

زینب بهزیر جامه اش این داستان نبود

شمیم تربتتان

شمیم تربتتان برده از سرم  هوشم

به شوق وصل حرم مثل چشمه می جوشم

حریم وصحن وسرای تو آنقدر زیباست

که باغ و روضه ی رضوان شده فراموشم

می خواست پدر, برگردد

دو قدم رفته و, می خواست پدر, برگردد

سرِ گهواره به آغوش پسر برگردد

شوق دیدار پسر می کشدش از میدان

ظاهرا از سرِ تکلیف, نظر برگردد

علتِ اشک

عده ای بی خبر از علتِ اشک

بـا مـن از  کار خـدا می گـویند

ظاهرا چاره ی این حال مرا

در تسـلای دلـم می جویند

این روز ها

خواهری شد نیمه جان این روز ها

بی سپاه و پاسَبان این روز ها

نیست بین شامیا ن انسانیت

کودکان بی خانمان این روز ها

بگذریم…

از دشت پربلا و مکانش که بگذریم

از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم

یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای

از انحنای قد کمانش که بگذریم

شرمنده ام بابا

رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو

دقمی کند بعد از تو و آب آور تو

پایبرهنه سر برهنه روی ناقه

منزلبه منزل من به دنبال سر تو

بابایاز گل بهترم دیدی چگونه

سیلیزدند بر دخترت در محضر تو

پامیشوم من دست بر دیوار دارم

حالاشدم دیگر شبیه مادر تو

دیدی برای شستو شوی زخم هایم 

جانشبه لب می آید هرشب خواهر تو

یادمنرفته هرکسی همراه خود داشت

برروی نی یا دشنه ای بال و پر تو

اصلانپرس ازمن چه کردم معجرم را

منهم نمی پرسم دگر از حنجر تو

 با خنده های ساربان یادم می آید

خیرتو…. انگشت تو و انگشتر تو

حلقهزدند نامحرمان دور و بر من

هجدهسر بر روی نی دور و بر تو

از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام

شرمندهام بابا شدم دردسر تو

 

دکمه بازگشت به بالا