خیمه ها در دست باد این سو به آنسو می شود
دشتها با دسـت غربــت باز جــارو می شـود
صبـح می آید ولی پیشانی اش رنگ غروب
کوچه در کوچه زمین غرق هـیاهو می شـود
خیمه ها در دست باد این سو به آنسو می شود
دشتها با دسـت غربــت باز جــارو می شـود
صبـح می آید ولی پیشانی اش رنگ غروب
کوچه در کوچه زمین غرق هـیاهو می شـود
فصل عزا آمد و دل غم گرفت
خیمه ی دل بوی محرم گرفت
زهره ی منظومه ی زهرا حسین
کشته ی افتاده به صحرا حسین
انگار قسمت است به اینجا بیا,حسین
از حج وداع کن بیا کربلا,حسین!
در انتظار آمدن تو نشسته اند
اما دلی نبند به خلق خدا, حسین
بر لوحِ دلم از ابتدا نامِ تو بود
هم چترِ حریمِ زندگی بامِ تو بود
این کشتیِ دل خسته و طوفان زده ام
با گفتنِ یا حسین, آرامِ تو بود
حمید رضا نوری
اگر دست از سر لجبازیِ این آب بردارد
اگر از غم بپیچد در خودش هی تاب بردارد
تمام ماهیان منتظر , مایوس می میرند
اگر سقای تشنه مشک را بی آب بردارد
تا لاله گون بشود کفنم بیشتر زدند
از قصد روی تنم بیشتر زدند
قبل از شروع رجز مشکلی نبود
گفتم که پسر حسنم بیشتر زدند
جان زکف رفته و از دل, نفسی می آید
این نفس هم ,به تمنای کسی می آید
خبر از مرغ دلم نیست ,ولی می شنوم
ناله ی پر اثری کز قفسی می آید
بارالها اجلم را تو به تاخیرانداز
چند روزیست دلم تنگ محرم شده است
شاعر؟؟؟
ای اجل یک چند روزی دور ما را خط بکش
وعده ما عصر عاشورا کنار قتلگاه
شاعر؟؟؟
گـر تـمـام عـرش را دفتر کنیم
گـر تـمـام بـحـرها جوهر کنیم
گـر درختـان جهـان گردد قلـم
گـر تـمـام دست هـا گردد عَلَم
حرمت خانه ی کریمان است
خادم هر درت سلیمان است
صحن زیبای تو چونان دریاست –
– و ضریحت شبیه مرجان است
در زندگیم اگر کمیتم لنگ است
یکسر به لبم علی مدد آهنگ است
از غیر علی مدد نگیرم هرگز
زیرا که مدد ز غیر مولا ننگ است
حمید ضیاء یزدی