شعر شهادت حضرت ام البنين (س)

دگر به گوش

دگر به گوش, سرود حزین نمی آید

ز خوشصدای مدینه طنین نمی آید

دگر زحنجره ی روضه خوان پیر حسین

نوایخسته ولی دلنشین نمی آید

ز جمعسینه زنان دم غروب بقیع

صدایناظم شور آفرین نمی آید

غروب آمدو بغض سکینه بشکسته

که بانگروضه ی امّ البنین نمی آید

امید باغخزان دیده هم خزانی شد

دگر بهاربه گلزار دین نمی آید

سکینهتازه نبودِ ربابه را حس کرد

چو دیدناله ی مادرترین… نمی آید

کسی بهدامن لب تشنه ها نمی افتد

حلالخواه عمو… شرمگین نمی آید

دگر بههر لقبی خواستی صدایش کن

نهیب«وَیحَکِ» ام البنین نمی آید

دل گدایابالفضل خوش به جودش بود

دگر گداسوی این سرزمین نمی آید!

الا کهخاک کرمخانه ات گداخیز است

که گفتهاست… گدا بعد از این نمی آید؟

تویینیابت زهرا و قبر گمشده اش

کسی زغمکده ات دل غمین نمی آید

به آستانتو پر می شود دو دست دلم

که دستخالی از آن آستین نمی آید

امیر حسین کاظمی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا