بد نیست سوی ماهم گاهی کنی نگاهی
در شهر می شناسند ما را به روسیاهی
یا رب به یاد ما باش که تشنه ی سراغیم
حالی بپرس از ما هر شب نه گاه گاهی
بد نیست سوی ماهم گاهی کنی نگاهی
در شهر می شناسند ما را به روسیاهی
یا رب به یاد ما باش که تشنه ی سراغیم
حالی بپرس از ما هر شب نه گاه گاهی
پا به پای سر و این نیزه به هرجا رفته
کار عشق است که با آبله ی پا رفته
در دل آتش کوچه, پی مولا رفته
چقدر غربت این بچه به زهرا رفته