روسیاهم

بد نیست سوی ماهم گاهی کنی نگاهی
در شهر می شناسند ما را به روسیاهی

یا رب به یاد ما باش که تشنه ی سراغیم
حالی بپرس از ما هر شب نه گاه گاهی

کار عشق است

پا به پای سر و این نیزه به هرجا رفته
کار عشق است که با آبله ی پا رفته
در دل آتش کوچه, پی مولا رفته
چقدر غربت این بچه به زهرا رفته

دکمه بازگشت به بالا