خسته جانم، خسته از شوق تماشایی که نیست
مانده ام با داغ بی پایان زهرایی که نیست
خانه بعد از رفتن بانوی من غمخانه است
تشنهام در ساحل غمگین دریایی که نیست
خسته جانم، خسته از شوق تماشایی که نیست
مانده ام با داغ بی پایان زهرایی که نیست
خانه بعد از رفتن بانوی من غمخانه است
تشنهام در ساحل غمگین دریایی که نیست
ای که از کودکیام پای غمت پیر شدم
بر در خانهی تو بسته به زنجیر شدم
من که با چای تو یک عمر نمکگیر شدم
جز تو از عالم و آدم بهخدا سیر شدم
ای که در پایت غزلهای فراوان ریخته
در نگاهت شوری از امواج طوفان ریخته
روی نی لبهای خونین تو زیباتر شده
من خودم دیدم از آن آیات قرآن ریخته
تمام حاجت ما را به ما خدا داده
میان این همه کشور به ما رضا داده
دلم هوای طواف دور مرقدش دارد
دلم هوای زیارت به مشهدش دارد
علی شاه علی ماه, علی نصر من الله
علی ورد لب هر دل آگاه
علی اصل وجودم, علی بود و نبودم, علی روی سجودم
علی ذکر لب رب ودودم
صاحب عزای فاطمه آقا, بیا بیا
بزم عزای فاطمه بر پا, بیا بیا
بهر تسلی دل زینب دل حسین
با ذوالفقار حضرت مولا, بیا بیا
کوچه ای تنگ و سر جنگ
و مردی که دلش سنگ تر از سنگ
پر از خدعه و نیرنگ
مقابل به خدا یک زن مظلوم
بیا با هم خدامان را بخوانیم
به حق مادرت زهرا بخوانیم
کنار علقمه این جمعه, مولا
به جای ندبه؛ عاشورا بخوانیم
روح الله گائینی
تنم زخمی , لباسم پاره پاره
شمار دردهایم بی شماره
ز دست سیلی سنگین دشمن
نه گوشی دارم و نه گوشواره
روح الله گائینی
سروش سرخ عاشورا , رقیه
تمام هستی مولا , رقیه
دوباره داغ زهرا گشت تازه
مغیره , زجر شد , زهرا , رقیه
روح الله گائینی
پیشانیِ تو غرق به خون است حسین
درد و غم من ز حد فزون است حسین
سر می شکنم به چوب محمل, گِریَم
این کار من از عشقِ فزون است حسین
روح الله گائینی