سوی تو رو کرده ام

سوی تو رو کرده ام تا بنگری بر حال من
خوب میدانم که دلخور هستی از اعمال من

کاش امشب بر گرفتاری من فکری کنی
بد گره خورده به معصیت همه امیال من

گفتی بیا

باز هم گفتی بیا با اینکه خیلی بد شدم
من همان هستم که دور از خالق سرمد شدم

بی حیایی کردنِ من کار دستم داده است
ناخوش احوالم, دچار غصه ی بی حد شدم

یا عزیز الله

سوی تو رو کرده ام تا بنگری بر حال من
خوب میدانم که دلخور هستی از اعمال من

کاش امشب بر گرفتاری من فکری کنی
بد گره خورده به معصیت همه امیال من

بار دیگر آمدم

بار دیگر آمدم پشت درت راهم بده
در زدم گفتم رسیده نوکرت راهم بده

دست خالی آمدم رو برنگردان از گدا
آرزو دارم بمانم در برت راهم بده

چشمان ترم

رو سیاه آمدم و دربه درم پاکم کن
با نگاهی به دو چشمان ترم پاکم کن

دارم اقرار به لب عبد خطاکار هستم
دست خود را بکش آقا به سرم پاکم کن

با دلی محزون

با دلی محزون رسیدم دست من را هم بگیر
ای همه عشق و امیدم دست من را هم بگیر

هر زمان رفتم به دنبال کسی غیر از شما
جز ضرر چیزی ندیدم دست من را هم بگیر

ردم نکن

در بند معصیت باز ,آقا ببین اسیرم
فکری به حال من کن, حالا که سر به زیرم

آقا قبول دارم , دردسرم برایت
اما ردم نکن که , بیچاره وفقیرم

جمال یار

بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت
بازهم معصیتم من را ز آقایم گرفت

هر زمانی دور ماندم از هوای روضه ها
زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت

جمال یار

بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت
بازهم معصیتم من را ز آقایم گرفت

هر زمانی دور ماندم از هوای روضه ها
زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت

فراموشم نکن

گرچه دورم از تو آقاجان فراموشم نکن
کرچه کار من شده عصیان فراموشم نکن

محضر تو هِی بدی کردم ولی فرصت بده
این بدی را میکنم جبران فراموشم نکن

دلم گرفته

از غفلت زیادم , خیلی دلم گرفته
چون رفته ای ز یادم , خیلی دلم گرفته

دائم هوای من را , داری ولی منِ بد
دل را به تو ندادم ,خیلی دلم گرفته

حبیبی یا مهدی

دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم
آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم

سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما
از گناهان زیادم بخدا خسته شدم

دکمه بازگشت به بالا