شور میلادت

آشتی می کند دلم با عشق
در شب ابری تولّد تو
بال ها می زند کبوتر شوق
در دل آسمانی خود تو

کریمه اهل بیت

این نغمه ها از عالم بالا می آید
باچه شکوهی دختر موسا می آید
دارد به سوی شهر قم زهرا می آید
معصومه دارد با برادرها می آید

قسمت نشد

سخت است مردی گوشه زندان بیفتد
در غربت و در وادی هجران بیفتد

زهرا دوباره آمد و جانم حسن گفت
پاشد حسن بر پای این مهمان بیفتد

عزیزم حسین

گنهکارا مپنداری برای من ضرر داری
خب عِصیان کن اگر از لحظه ی بعدت خبر داری

زمانی مرگ می آید که غافل بوده ای از آن
چرا وقت خطا کردن تو اینگونه جگر داری

روضهء جدّت

آقا شنیده ام همهء روضه هات را
در مجلس عزا غم و سوز صدات را

انگار بغض روضهء جدّت گرفته است
بعضی فرازهای دعای سمات را

واویلا

ته گودال خواهری افتاد
ای بمیرم که مادری افتاد

زنده زنده حسین را کشتند
به نفس های آخری افتاد

دل مضطرم

بغلم کن که دل مضطر من آشوب است
من اگر سر بدهم قبل تو حالم خوب است

بس کن اینقدر به پیراهن خود چاک نزن
صورت سوخته ات را به روی خاک نزن

سالار زینب(س)

با خدا در حرمت از چه نیایش نکنم
باز همنالهء من شو که فروکش نکنم
چقدر حرف تلمبار شده روی دلم
تو بگو میشود از چشم تو خواهش نکنم؟

علی اکبرم

چشم من گرچه شده تار حواسم به تو هست
دستپاچه شدم این بار حواسم به تو هست

هر طرف پرت شد اعضات و دل من هر جاست
پیش تو نیستم انگار حواسم به تو هست

یا علی اصغر(ع)

جای گریه پسرم باز کنی لب خوب است
آنقدر گرم شده که نکنی تب خوب است

پیش مادر نشد آرام بگیری اما
بروی خواب کمی محضر زینب خوب است

یا رضیع الحسین

کسی که خم شده اما زمین نخورده منم
کسی که بعد علی اکبرش نمرده منم

ولی رباب مرا می کشد علی اصغر
صدای آب مرا می کشد علی اصغر

بابای من

انداخته روی سر من جا گُلِ سر
از روسری گفتم برایت یا گُلِ سر

روزی سرت را طبل ها می بُرد اما
می برد دشمن از تمام ما گُلِ سر

دکمه بازگشت به بالا