شعر عيد غدير خم

أَلْیَوْم أکـمَلْتُ

مِثل خودش مِثل خَلقَش از هرجَهت بی نَظیر است
مَردی که در اوجِ غُـربت , عشقِ صغیر و کبیر است

مـفهــوم آزادگی را فـهمــیده بهتر ز هر کـس
آن کس که در دام زُلـفِ تو در توی او اسیر است

تو یداللهی

حَرَمَت قبله ی دل کعبه ی عشاق علی
بر تو و آل تو عالم همه مشتاق علی

ای که تصویر یَد حضرت رَبّی به نبرد
تو یداللهی و دستت یَم اِنفاق علی

حبل المتین عین الیقین

شهادت می دهم حبل المتین عین الیقین هستی
صراط مستقیم حقی و یعسوب دین هستی
شهادت می دهم دست خدا در آستین هستی
شهادت می دهم مولا امیرالمومنین هستی

غدیر

یا علی ای معنی و مفهوم عنوان غدیر
ای ولای حضرتت تفسیر و برهان غدیر
با تو اسلام رسول الله کامل می شود
ای که «اَتمَمتُ لَکُم» هستی و قرآن غدیر

شعر مدح حضرت امیرالمومنین علی (ع)

بین گدایان هم مسیحی هم مسلمان است
یعنی تمام کار عالم گیر این خانه ست
وقتی که فرموده علی معیار و میزان است
پس او هم انجیل است و هم آیات قرآن است

از همان بدو تولد ز همه سر بودی

از همان بدو تولد ز همه سر بودی

خب تعارف که نداریم تو بهتر بودی

باده نوشان غدیر از نفست حیرانند

تو چه دریای شرابی ؟! تو چه ساغر بودی؟!

بگوئـیــد با دل که دلبر علی ست

بگوئـیــد با دل که دلبر علی ست
به سرها بگویید سرور علی ست
بگوئـــیـد قند مکرّر علی ست
و از هرچه گفتند بهتر علی ست
به قرآن , که ساقی کوثر علی ست

کامل شد اسلامِ پیغمبر از این دست

کامل شد اسلامِ پیغمبر از این دست
دستی نمی آید بالاتر از این دست
از عرش آمد زود چون وحی آخر بود
بیعت بگیرد دشت سرتاسر از این دست

این عطر حرم مست نموده همگان را

این عطر حرم مست نموده همگان را
تنها نه بشر بلکه همه جانوران را

ابروی هلالی تو ای حضرت دلدار
در بند کشیده همه یوسف صفتان را

باید از جَهلِ عدو تدبیر را بیرون کشید

باید از جَهلِ عدو تدبیر را بیرون کشید
از نماز و حَجِّشان تَکفیر را بیرون کشید

با نظر کردن به تاریخ و روایات و حدیث
زندگیِّ آن دو گرگِ پیر را بیرون کشید

سخن از خیر بی کرانی که

سخن از خیر بی کرانی که
هرچه دارد نبی از او دارد
پادشاهی که بر ردای تنش
اثر وصله و رفو دارد

شسته ام لب ایوان خانه ام تنها

نشسته ام لب ایوان خانه ام تنها

که یک غزل بنویسم بدون چون وچرا

غزل برای کسی که مرا بزرگم کرد

کسی که داده به من خرج آب و نانم را

دکمه بازگشت به بالا