شعر اعياد و مناسبت ها

مهمان رباب

 

رمضان آمده , مهمان ربابیم همه 

دم افطار اگر تشنه ی آبیم همه…

یاسر مسافر

 

سفره ی افطار

 

سفره ی افطار خود را پهن کردی درکجا ؟!

سامرا یا   طوسیا   کنج بقیع   یا کربلا؟!

لقمه ی نانی بگیر و عاشقت را سیرکن

جان من آقا فدای لقمه ای نان شما

أبکی

 

با یاد روز حادثه ها گریه می کنم

از خوف خشم و قهر خدا گریه می کنم

با یاد ساعتی که شود روح از بدن

با امر عرش عشق جدا گریه می کنم

حسینیّون

 

من از حسینم و تو با حسینیّونهمراه

تو را به شاه کرم رد مکن مرا الله

به لعل تشنه ی ارباب و اصغر بی تاب

مرا ببخش  و مران لحظه ای ازاین درگاه

یاد رباب و قحطی

 

این روزها که تشنه لبم مثل دلبرم

یاد رباب و قحطیُّ و لبهای اصغرم

سوز عجیب تشنگی ُّو هُرم آفتاب

گهواره و تلذ ّیُّ و شش ماهه ی حرم

مهمان خوان یوسف زهرا

 

مهمان شدن به خوان شما مزّه می دهد

افطار و لقمه نان شما مزّه می دهد

در هر سحر دعای فرج برلبم نشست

این العجل به جان شما مزّه می دهد

نگاه نگار

 

فقط برای نگاه نگار آمده ام

برای اشک دل بیقرار آمده ام

کویرتر شده چشم از همیشه, ازهر وقت

دونیم قطره ی باران ببار, آمده ام

نیایش

 

سفره ای بنداز و من را هم کنارش جابده

یا کریم  ابن ُ الکریم روزیِّسائل را بده

لقمه ی نانی بگیر و پر کن این دستفقیر

با نگاهی پاسخ این سینه ی شیدا بده

سفره ی افطار

 

نان و پنیر سفره ی افطارم از شما

آه و نگاه و ضرب دل زارم از شما

آهنگ قلب بی رمق و هِــق هق گلو

العفو و آه و چشم گهربارم از شما

گریه می‌کنم

 

امشبفقط برای خودم گریه می‌کنم

ازدست کارهای خودم گریه می‌کنم

 

صحبتبه مرگ و قبر و عذابش رسیده است

درمجلس عزای خودم گریه می‌کنم

 

متهم

 

بچهگی کرده ام , پشیمانم

منندانسته شیطنت کردم

بغلمکن دوباره مثل قدیم

رونگردان زمن , غلط کردم (1)

 

درگاهت

 

هرچهمی‌افتد به درگاهت نگاهم بیشتر

بازهم لطف تو باشد از گناهم بیشتر

 

پیشمردم آبرویم دادی امّا باز هم

هرچهمی‌بینم منم که روسیاهم بیشتر

 

دکمه بازگشت به بالا