شعر اعياد و مناسبت ها

اسلام چون کودکی بود در اول راه مانده
مانند ماهی هلالی در اول ماه مانده

خورشید امادرآمد با ماه بر منبر آمد
امروز اگر ماه کامل بر بام درگاه مانده

فقط حیدر امیرالمومنینه

مست آن شاهم که مست اش هر پیمبر مانده است
تازه مستی با علی از حوض کوثر مانده است

من یقین دارم یقین دارم یقین دارم یقین
عقل ها از درک اوصاف علی درمانده است

مَن یَمُت یَرَنی

به شب‌نشینیِ خورشید، سایه ها دوراند
اگر که نور تویی چشم‌های شب کوراند

نخواست تا که پرستش شوی، فضائلِ تو
میانِ سینه‌ی شخصِ رسول مستوراند

یاعلی

نه فقط خلیل، تبر به کف به مصاف بتکده یاعلی
نه فقط کلیم، عصا به دست، میان شعبده یاعلی،

به رکوع آیه‌ی إنّما، به وفای سوره‌ی هل‌أتی
به حدیث قدسی لافتی، که خدا صدا زده یاعلی!

امیرالمومنین حیدر

حک روی کعبه دلهاست نجف را عشق است
کعبه هم همنظر ماست، نجف را عشق است

هر که یک شب سپری شد لحظاتش اینجا
گفته اینجا تَهِ دنیاست، نجف را عشق است

علی مولا

وضوح عشق هستی و تو را پنهان نمیدانم
تو را جز مالک قلب و امیر جان نمیدانم

قدم بگذاشتی با مهر خود در خانهء قلبم
تو صاحبخانه ای مهر تو را مهمان نمیدانم

یا امیرالمؤمنین

خدا هست و نه مانندی نه مثلی نه قرین دارد
ازل را تا ابد را نقطه چین در نقطه چین دارد
میان قبضه‌ی خود اولین تا آخرین دارد
هزاران آسمان در آسمان دور از زمین دارد

یا علی جان

شروع کار میگویم همه حسن ختامم را
به صد جنت نمیبخشم سر موی امام را
فقط دور سرش گشتم ببین حج تمامم را
سوی ایوان او خواندم نماز صبح و شامم را

یا حیدر کرار

چرخانده‌ای به میل خودت روزِگار را
بردی ز قلب عالم امکان قرار را

مردانِ جنگیِ عرب از ترس مرده‌اند
تا دیده‌اند در یَد تو ذوالفقار را

مولای من

ما نوکریم و تا به ابد شهریار تو
والا مقام و بی بدل و تک سوار تو
ننگ است بی تو و همه‌ی افتخار تو
شیر آفرین دهر و یلِ روزگار تو

تپشِ قلب و جان

حُبَّش دلیل هر تپشِ قلب و جان ماست
نامش همیشه قوت روح و توان ماست
واللهِ شوره زارِ نجف چون جنان ماست
حب علی از آتش دوزخ امان ماست

وصی پیمبر

بی شک علی‌ست آنکه وصی پیمبر است
با این حساب عید غدیر عید اکبر است

فرمود هرکه را که منم مقتدای او
از این به بعد صاحب این اسم رهبر است

دکمه بازگشت به بالا