شهادتم مسلّمه نمیخواد….
روضه من مقدمه نمیخواد…
هرچی برات بگم کمه به ولله
کوفه نگو جهنمه به والله
شهادتم مسلّمه نمیخواد….
روضه من مقدمه نمیخواد…
هرچی برات بگم کمه به ولله
کوفه نگو جهنمه به والله
برایِ توخبر از کوفه دیر آوردند
بیا ببینچه به روز ِ سفیر آوردند
دو روزیاست که آهنگرانِ بی انصاف
برای پیکرِ تو نعل و تیر آوردند
دلم شور می زد که از دور دیدم
دو پیغام سرخ از بیابان رسیدند
سوارانی از کوفه و غصه هایش
که پیغمبر روضه یک شهیدند
دلمشور می زد که از دور دیدم
دوپیغام سرخ از بیابان رسیدند
سوارانیاز کوفه و غصه هایش
کهپیغمبر روضه یک شهیدند
از راه دور نوکر خود را صدا بکن
قدری به این سفیر خودت اعتنا بکن
تنها…شکسته…خسته و شرمنده امحسین
مسلم غریب گشته برایش دعا بکن
شهادتم مسلّمه نمیخواد….
روضه من مقدمه نمیخواد…
هرچی برات بگم کمه به ولله
کوفه نگو جهنمه به والله
نوزاد های فــــتنه چرا زاده می شوند؟
شمشیرها برای که آماده می شوند؟
کوفه میا حسین که این خـــــاک هـای سرخ
بهر نماز عشق تو ســـــــــجاده می شوند
صبرکن! شــــک کرده ام دیگر به خیلی چـیزها
نامـه های کوفه شد منجر به خیلی چیزها
هرچه چشمم گشت دیدم زن صـــفت در کوچه هاست
چشم هایم خورده اینجا بر, به خیلــی چیزها
کوفه درد است ولی ای همه درمان تو میا
قسمت می دهم این بار به قرآن تومیا
گیرم اینجا همه مردند ولی غیرت را
می فروشند به یک قیمت ارزان تو میا
بعد از نماز نافله ی شب دلم گرفت
با یاد غربت تو مرتب دلم گرفت
با دیدن سواره و مرکب دلم گرفت
آقا فقط به خاطر زینب دلم گرفت
بعد از نماز نافله ی شب دلم گرفت
با یاد غربت تو مرتب دلم گرفت
با دیدن سواره و مرکب دلم گرفت
آقا فقط به خاطر زینب دلم گرفت
از حالِ زار نامه برت حرف می زنند
از این سفیر دربه درت حرف می زنند
در مسجدی که عطرعلی می وزد از آن
از بی نمازی پدرت حرف می زنند