شعر شهادت حضرت مسلم (ع)

با غربت و غم شهر کوفه همنشین است

با غربت و غم شهر کوفه همنشین است
حال و هوای غصه اینجا بس عجین است
بیعت شکستن عادت دستان اینجاست
هر روز اینجا یک امیرالمومنین است

این کوفیان که دم ز مرام و وفا زدند

این کوفیان که دم ز مرام و وفا زدند
هنگام لعن نام علی را صدا زدند

ماندم غریب مثل عمو بین کوچه ها
اینجا تمام شهر به من پشت پا زدند

کوفه جای تو نیست آقاجان

کوفه جای تو نیست آقاجان
بخدا که رواست برگردی
جان زهرا تو را قسم بدهم
میکنم التماس برگردی

 

پایش امضا زدند خیلی زود

پایش امضا زدند خیلی زود

نامه را تا زدند خیلی زود

نامه را تا نکرده در واقع

کوفیان جا زدند خیلی زود

یک نفر گشته گرفتار خدا رحم کند

یک نفر گشته گرفتار خدا رحم کند 

بین یک مشت خس و خار خدا رحم کند

آن غریبی که پناه همه عالم بود 

شد پناهنده به دیوار خدا رحم کند 

آن بیعتی

آن بیعتی که مرد و زن کوفه بسته اند
حتی به هفته ای نریسده شکسته شد

دیروز از وفا همگی دست داده اند
امروز مسلمت زجفا دست بسته شد

سفیرالحسین علیه السلام

 از راه دور نوکر خود را صدا بکن

قدری به این سفیر خودتاعتنا بکن

تنها…شکسته…خسته وشرمنده ام حسین

مسلم غریب گشته برایش دعابکن

از راه دور نوکر خود را صدا بکن

از راه دور نوکر خود را صدا بکن

قدری به این سفیر خودت اعتنا بکن

تنها…شکسته…خسته و شرمنده ام حسین

مسلم غریب گشته برایش دعا بکن

شهادتم مسلّمه نمیخواد….

شهادتم مسلّمه نمیخواد….

روضه من مقدمه نمیخواد…

هرچی برات بگم کمه به ولله

کوفه نگو جهنمه به والله

امیری حسینُ نعم الامیر

برایِ توخبر از کوفه دیر آوردند

بیا ببینچه به روز ِ سفیر آوردند

دو روزیاست که آهنگرانِ بی انصاف

برای پیکرِ تو نعل و تیر آوردند

دلم شور می زد که از دور دیدم

دلم شور می زد که از دور دیدم

دو پیغام سرخ از بیابان رسیدند

سوارانی از کوفه و غصه هایش

که پیغمبر روضه یک شهیدند

دلم شور می زد

دلمشور می زد که از دور دیدم

دوپیغام سرخ از بیابان رسیدند

سوارانیاز کوفه و غصه هایش

کهپیغمبر روضه یک شهیدند 

دکمه بازگشت به بالا