آنانکه روح را به تن مرده می دمند
اشرف ز خلق و ما خلق الله عالمند
اضلاع یک مثلث قائم به خالقند
گاهی حسین ، گاه حسن ، گاه خاتمند
آنانکه روح را به تن مرده می دمند
اشرف ز خلق و ما خلق الله عالمند
اضلاع یک مثلث قائم به خالقند
گاهی حسین ، گاه حسن ، گاه خاتمند
آهی به وسعتِ همه یِ سینه ها بده
امسال شالِ مشکیِ من را شما بده
مادر اگرچه این پسرت ناخَلف شده
با دستِ خود تو لقمه یِ هر روزه را بده
هزار شُکر چشمِ من پُر آب شد حسین جان
دلم برایِ داغِ تو مُذاب شد حسین جان
سحاب رحمتی و ما به زیرِ بارش توایم
که بندگیِ ما از این سحاب شد حسینجان
ای که عشقت شعله ور در جانِ ما،جانم حسین
از ازل مهرِ تو در بنیانِ ما جانم حسین
عطرِ جانبخشِ ضریحت بی قرارم کرده است
کربلایت کعبه ی جانانِ ما جانم حسین
چشم پُر نَم، فقط برای حسین
دل پُر غَم، فقط برای حسین
ما لباس سیاه میپوشیم
هر محرّم، فقط برای حسین
در عالمِ خیال، گرفتم ضریح را
دارالشفای حضرت عیسی مسیح را
پیش حبیب، مَن مَنم از ریشه مِن مِن است
لکنت گرفت، جای زبان فصیح را
هرکسی دنبال دنیا رفت عزت را ندید
هرکسی با عشق بد تا کرد جنت را ندید
ساقه های عرش شاهدهای این حرف من اند
چشم هرکس خورد بر نور تو ظلمت را ندید
شعر خود را اگراز شیرهٔ جان آوردیم
تحفه ایی هست که بهرت به زبان آوردیم
هنر از نام تو بوده است اگر در هرجا
مجلسی را به نفس در هیجان آوردیم
دارد به دوشش کعبه هم شالِ عزایت
عالم برای تو غمین هست و خدایت
جبریل هم گریَد از این غم در غم تو
او هم نشسته همچو ما در روضههایت
قرار بود به پروانه ها امان بدهید
برای سوختن امشب کمی زمان بدهید
قرار بود که خاکستر مرا فوراً
به دست باد، همان پای شمعدان، بدهید
بیتابی و تلاطم ِ دریا شروع شد
لطمه زنیِ عالم بالا شروع شد
هفت آسمان سیاه به تن کرد و باز هم؛
با گریه نوحه خوانیِ صحرا شروع شد
دوباره از می این ماه اشک می نوشم
به اذن صاحب عزایم سیاه می پوشم
دوباره نیستی و باز بار این غم را
نگاه لطف تو انداخت بر سر دوشم