شعر محرم و صفر

سر عزیز پیمبر کجا

چه روضه اى که مقرم, مفید و شیخ صدوق
نوشته اند از آن با سوابقى مسبوق

چه روضه اى که در آن لطمه مى زنند علما
سر عزیز پیمبر کجا, کجا صندوق؟

عمتی المظلومه

در پیش نگاه داغدارم
صد حیف اگر برادرم رفت
عباس نبود,حرمله بود
عباس که رفت معجرم رفت

لالائی علی

حرمله الهی که خیر نبینی
هنوزم نخشکیده اشک رباب
با دلش چه کرده این غم که دیگه
نمیشه پیشش بیاری اسم آب

دختر حیدر کرار

کم شده سایه ات از روی سرم,میترسم
از شب بی تو الا ماه حرم میترسم

آنقَدَر بر سرم این راه بلا آورده
از بلایی که نیامد به سرم میترسم

بانوی عشق

وقتی طلوع می کنی از شانه ی علی
روشن شدست با نفست خانه ی علی
با آیه های روشن هر سجده ات شدی
زهراترین ستاره ی کاشانه ی علی

از غم تو گریه میکنیم

مثل نماز, مثل دعا, صبح و ظهر و شام
ارباب را زدیم صدا صبح و ظهر و شام

ما لطف کرده ایم به خود بین روضه ها
ارباب لطف کرده به ما صبح و ظهر و شام

صدایت میکنم بابا

صدایت میکنم بابا,چه تسبیحی,چه تکبیری
نگاهم میکنی از نی,عجب قابی,چه تصویری

سراغت را که میگیرم,کسی چیزی نمی گوید
مگر دلگیری از دستم,سراغ از ما نمی گیری

به قربان اباعبدالله

شهرت ماست, محبان اباعبدالله
ریزه خواریم سر خوان اباعبدالله

نظر فاطمه از روز ازل بر ما بود
نام ما بوده به دیوان اباعبدالله

دائمُ الذّکر توام

دائمُ الذّکر توام … ورد زبان است “حرم”
قلب من گفت دلیل ضربان است “حرم”

“کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود”
قبله ی اصلی آن سنگ نشان است “حرم”

قلب من شد مبتــلایت یا حسین
عاشق صحن و سرایت یا حسین

از خدا خواهم که روزی من شوم
زائـــر کــرب و بــلایـــت یا حسین

حسین جان

تشنه لب در کربلا غوغا بپا کردی حسین
جان خود را هـم برای دین فـدا کردی حسین

لحظـه آخرکه آن نامرد خنجر را کشید
جای نفرین, زیر لب او را دعا کردی حسین

رضیع الحسین (ع)

مادری بین خیمه غمگین بود
سرش از شرم رو به پایین بود

پیش چشمان بانوان حرم
دیده اش پر شد از نم و شبنم

دکمه بازگشت به بالا