دختر اگر یتیم شود پیر میشود
از زندگی بدون پدرسیر میشود
هم سن وسالها همه او را نشان دهند
دلنازک است دختر و دلگیر میشود
دختر اگر یتیم شود پیر میشود
از زندگی بدون پدرسیر میشود
هم سن وسالها همه او را نشان دهند
دلنازک است دختر و دلگیر میشود
مثلقالی شده ای زیر لگدهای عدو
به رویگردن تو بود چرا پای عدو
هی لگدمی زد و یاد لگدی افتادم
ناگهانیاد لگدهای بدی افتادم
قبول کنکه شبیه حصیر افتادی
قبول کنته گودال گیر افتادی
مخواه تاکه سر من به گریه بند شود
بگو چکارکنم از تنت بلند شود
بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد
همین که پیکرت افتاد خواهرت افتاد
تو نیزه خوردی و یک مرتبه زمین خوردی
هزار مرتبه زینب, برابرت افتاد
غنچه ی لبخند حرم واشده
خانه ی ارباب چه زیبا شده
فصل بهار دل زهرا شده
قدِّ غم از آمدنش تا شده
داشت آن روز زمین قصه ای ازسرمی خواند
قصه ی دیگری از یاس معطر می خواند
رخ مولود چنان با رخ مادر می خواند
که پدر زیر لبی سوره ی کوثر می خواند
دختری آمداز قبیله ی نور
نذرراهش سبد سبد احساس
صورتشمثل قاب نرگس بود
سیرتشروح صد گلستان یاس
گل باغ جنان بودیم و رفتیم
پیمبر را نشان بودیم و رفتیم
مدینه ای تمام خاطراتم!
(اگر بار گران بودیم و رفتیم)
رفتیّ و با غم همسفر ماندم در اینراه
گاه از غریبی سوختم گاه از یتیمی
گفتم غریبی, نه غریبی چاره دارد
آه از یتیمی ای پدر, آه از یتیمی
هر دل که به عشق , پای بندش کردند
با مِهر حسین , ارجمندش کردند
بر پای علمدار , چو بر خاک افتاد
با نام ” ابوالفضل ” بلندش کردند
محمد جواد غفورزاده
ای وای از طنین دعاهای آخرت:
بابا بیا , بیا پدرم … مرد دخترت
بابا بیا , بیا که ببینی چه شد سرم
یا لااقل بیا که ببینم چه شد سرت ؟! …
تو روی نی و من از تو چقدر فاصله دارم
و از خودم به خدا چون نمرده ام گله دارم
به جرم اینکه یتیمم مرا به بند کشیدند
و جان به لب شدم ازبسکه زخم سلسله دارم