این صبر بدانند که سر می آید
از گرده شان دمار در می آید
توهین به امام مهربانی! هیهات
تنها ز حرام زاده بر می آید
یوسف رحیمی
این صبر بدانند که سر می آید
از گرده شان دمار در می آید
توهین به امام مهربانی! هیهات
تنها ز حرام زاده بر می آید
یوسف رحیمی
من آمده ام که ردتان را بزنم
در نقض حدود , حدتان را بزنم
از فضل الهی تبری می خواهم
تا ریشه ی هفت جدتان را بزنم
رحیم سیدعلی لواسانیسجادی
آقاببخش , بار دگر قلبتان شکست
اینبار جدتان هدف دشمنان شده
ازبس که ما به ظاهر اسلام رفته ایم
شیطان میان باطن عالم نهان شده
گذرکردم ازکوچه سار حقیقت
چوکارون آشفته ی شهر غربت
وطن بود ودستان اعجاز عاشق
صف آرایی تیک وتاک دقایق
در پی اهانت به امام هادی علیه السلام :
بغض دل خویش را هویدا کردند
خون بر جگر شیعه ی زهرا کردند
یک عده حرام زاده ی بی سر و پا
توهین به امام هادی ما کردند
قاسم نعمتی
رفتن به بهشت قرب حق آسان است
راهی که علی رفت؛ ره رضوان است
ای سُنی بدبخت به بیراه مرو
این ره که تو می روی به ترکستان است
مثل انار, گریه ی سرخی است در دلم
بعد از شما شکسته تمام انارها
ما وارثان داغ شماییم در زمین
خون شماست بر ورق روزگارها
سهم من از تو چیست پدر!غیر خون تو؟
تکلیف من چه می شود آیا بدون تو؟!
رفتی ولی درست زمانی که سقف من
محتاج بود تکیه کند بر ستون تو
دو بخش دارد : با … با … که می شود بابا
همین که هست در آن قاب عکس , آن بالا
همین که زل زده بر چشم های غمگینم
نشسته در دل سنگر کنار آن آقا
وای بــر جــا مــانــدگان بعـد جنگ
عــده ای آلــوده ی هــرگــونـه ننگ
عــده ای لا مــذهــب مــؤمــن نمـا
دلخوش این کــاخ های رنــگ رنــگ
نه دفن کردن مضمون بی کفن سخت است
نه گوش دادن الواح بی سخن سخت است
بدون دیدن تو آینه شدن مشکل
نباشد آب اگر با وضو شدن سخت است