متفرقه

کودکی باز

کودکی باز سراغ پدرش می گیرد

لحظه ای ساکت و با داد و فغان, بابا کو؟

شب جمعه سر قبر پدر گمنامش

اشک هایش همه چون سیل روان, بابا کو؟

پرچم انتقام

یک روز بساط ظلم برچیدنی است

از مشرق عشق نور تابیدنی است

با پرچم انتقام روزی که رسید

سیلی زدنِ به دومی دیدنی است

توحید شالچیان ناظر

شهید سید جواد موسوی

رسم وفا و ادب را تو بهتر کشیده ایی
از فومن به فاو یکسره پَر کشیده ایی

با چهرهء نورانیت برای شهر
ای شهید ! جلوه ی گوهر کشیده ایی

حضرت احمد بن موسی (شاه چراغ ) علیه السلام

 

تویی که هر نفس از عشق مشتعل شده ای

به سرزمین ادب بارش غزل شده ای

فقط نه شاه چراغی ,که شاه شاهانی

کفیل روزی عشاق از ازل شده ای

تو پاسدار حریم ولایتی آقا

و چون عمویت ابالفضل بی بدیل شده ای

به هر که سوی تو آمد چنان کرم کردی

که بین خیل کریمان هم مثل شده ای

عجیب آب حریم شما شیرین است

یقین حلاوت “احلی من العسل ” شده ای

تمام خطه ی شیراز ماست یک حلقه

و تو نگین سلیمان بر این محل شده ای

عزای زینب کبری چه کرد با دل تو ؟

که داغ دار غم کربلا و تل شده ای

 

 ایمان دهقانیا

 

شیرخواره

 

از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان

آغوش گرم مادرتان نوش جانتان

حیدر توکل

 

صبح نزدیک نشد؟ ماه چرا پنهان است؟

شکر , ای مادر من قبر شما پنهان است

قبر مخفی شده ات , حکمت جاویدان است

بر سر سفره ی حیدر همه شان سیر شدند

حرمت نان و نمک در روش مردان است

خبر آمد, شکست پشتم را

خبر آمد, شکست پشتم را

خبری مثل تیر زهرآگین

که ضریحی از عاشقان علی

گشت با بغض و کینه خاک نشین 

خبر آمد, شکست پشتم را

خبر آمد, شکست پشتم را

خبری مثل تیر زهرآگین

که ضریحی از عاشقان علی

گشت با بغض و کینه خاک نشین

حجر بن عدی

نه چنانیم که آب از سرمان رد بشود

نگذاریم که این فاجعه بی حد بشود

به تولی و تبری شده تاکید ولی

یکی از این دو مهم, گاه موکد بشود

نه چنانیم که آب از سرمان رد بشود

نه چنانیم که آب از سرمان رد بشود

نگذاریم که این فاجعه بی حد بشود

 

به تولی و تبری شده تاکید ولی

یکی از این دو مهم, گاه موکد بشود

این نبش قبر, عقده ی دیرینه ی شماست

 

این نبش قبر, عقده ی دیرینه ی شماست

این ها گواهِ جنگ علیه خودِ خداست

وهاّبیان پست! چرا بس نمی کنید

اندازه ی خصومت یک قوم تا کجاست؟

شیعه تنها مدد از حضرت حیدر گیرد

شیعه تنها مدد از حضرت حیدر گیرد

از دل خاک چو “حجر بن علی” پر گیرد

در دفاع از حرم دختر مولا حتی

او کفن پاره کند زندگی از سر گیرد

شاعر : مهدی انصاری

دکمه بازگشت به بالا