شعر شهادت حضرت زهرا (س)

مناجات با امام زمان عج در فاطمیه

روزی ام را روزگارم تا که آجر می کند
ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می کند

من کمی سختی که می بینم شکایت می کنم
آدم عاقل ولی اول تفکر می کند

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

نگاهِ مُبهَمی امشب به آسمان داری
خدا به خیر کند نیتی نهان داری

چه دیده ای که شدی سیر از من و بابا
که قصدِ شعله کشیدن به باغمان داری

شعر مدح و مرثیه حضرت زهرا (س)

گل های عالم را معطر کرده بویت
ای آن که می گردد زمین در جست و جویت

یادش بخیر آن روزها ریحان به ریحان
می چید پیغمبر بهشت از رنگ و بویت

تک بیت فاطمیه

فاطمه بین در و دیوار خانه گیر کرد

اتفاق ناگواری که علی را پیر کرد

مسعود اکثیری

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

« زبانحال امیرالمومنین (ع) »

در یاد داری یک زمان, من بودم و تو
بی‌حرف و بی‌شرح و بیان من بودم و تو

من باعثِ خَلقِ جهان, تو باعثِ من
آری؛ عدم بود و در آن من بودم و تو

شعر روضه حضرت فاطمه (س)

بانو شکسته بال و پرت میکشد مرا
زخم نشسته بر جگرت میکشد مرا

وقتی میان بستر خود آه می کشی
سوز صدای مختصرت میکشد مرا

مرثیه حضرت زهرا (س)

ازآنچه در دوجهان هست بیشتر دارد
فقط خدا ست که از کار او خبر دارد

 یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد

مدح و مرثیه حضرت زهرا (س)

ﺗﺎﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﭘﺪﺭﺕ ﺟﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺳﺨﻨﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻭﺭﺩ

ﺑﺮﺩﻥ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﻋﻈﻢ ﺑﻮﺩﻩ ست
ﻓﻀﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ

شعر روضه حضرت زهرا (س)

انگار که چشمانِ تو را خواب گرفته
کاشانه ی ما را غمِ سیلاب گرفته

نزدیکِ سه ماه است نخوابیده ای اما
حالا چه شده چشمِ تو را خواب گرفته؟

شعر روضه غسل حضرت زهرا (س)

می شویمت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجای تو

قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو

شعر روضه حضرت زهرا س

چشم من تار شده یا که تو مبهم شده ای
یاکه درذهن من اینگونه مجسم شده ای
بادها کمتر از آنند شکستت بدهند
بازهم سرو منی گرچه کمی خم شده ای

شعر روضه حضرت زهرا س

چادرت وقتی یهودی را مسلمان میکند
یک نگاهت عالمی را مثل سلمان میکند
نوکرانت جای خود آنها که صاحب منصبند
بلکه مور خانه ات کار سلیمان میکند

دکمه بازگشت به بالا