شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر مدح و روضه حضرت زهرا (س)

چادرت وقتی یهودی را مسلمان میکند
یک نگاهت عالمی را مثل سلمان میکند

نوکرانت جای خود آنها که صاحب منصبند
بلکه مور خانه ات کار سلیمان میکند

شعر روضه بستر شهادت

مثل شمع سحری اب شدی از گریه
از خودت بی خبری اب شدی از گریه
بسترت خیس شد از اشک بیا گریه نکن
ناله ها از نفس انداخت تو را گریه نکن

شعر شهادت حضرت فاطمه (س)

طوبای مرتضی که زمانی رشیده بود
دیگر زتندباد بلا قد خمیده بود
غرق سکوت خسته و مجروح و بی نفس
شمعی که قطره قطره به اخر رسیده بود

شعر روضه حضرت زهرا (س)

خون به دلم نکن هنوز جوونی
تو میتونی هنوز پیشم بمونی

فاطمه تو زندگی حیدری
برای بچه های من مادری

مدح و مرثیه حضرت زهرا (س)

تویی که وصف کمالت جمیع آیاتند
شهود منزلتت جمله ی روایاتند

پیمبران اولوالعزم با تمام وجود
به نوکری درت غرق در مباهاتند

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

رشیده ام چه شده دست بر کمر داری؟
به جای خنده چرا چشم های تر داری؟

جمیله ام چقدر صورتت عوض شده است
حبیبه ام چه شده حال محتضر داری؟

شعر هجوم به خانه وحی

از میِ بغض امیرالمؤمنین ساغر زدند
با جسارت تازیانه بر تن کوثر زدند

شاهدم قول «من آذاها فقد آذانی» است
آن جنایت‌پیشگان سیلی به پیغمبر زند

شعر فاطمیه

مگرنه فاطمه مادر برای هرشیعه است
به ناله سر بده در روضه ها ننم اولدی

ملائکه همه گریان شدند وقتی که
رسید ناله ی آقای ما ننم اولدی

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

ذکر زمین و آسمان ها “وای مادر  “
دم پاره ی روز و شب ما “وای مادر”
حتی ملائک مجلس روضه گرفتند
پیچیده در عرش معلا “وای مادر”

شعر روضه حضرت زهرا (س)

خسته ای از جفای شهر ولی
بهر رفتن چنین شتاب نکن
بی تو ماندن تصورش سخت است
خانه را بر سرم خراب نکن

شعر روضه حضرت زهرا (س)

کم کم فضای خانه نفس گیر میشود
کم کم زمان , برای علی دیر میشود

بیچاره مجتبی , چه عذابی کشیده است
دارد ز داغ بی کسی ات پیر میشود

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

این شمع وقتی رفته سوسو رو به قبله
خورشید می تابد ازاین سو رو به قبله

وقت نماز فاطمه مانده ست عقلم
قبله به او رو کرده یا او رو به قبله؟

دکمه بازگشت به بالا