شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

خانه ای که شُده خاکِ سه امامش جبریل
خانه ای که نرسد بر سرِ بامش جبریل
خانه ای که به سویش بود قیامش جبریل
خانه ای که به درش بود سلامش جبریل

شعر روضه حضرت زهرا(س)

پیش چشم تری که باز شده
وسط معبری که باز شده
با اشاره پری که باز شده
میخورد به دری که باز شده

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

(لطفاً در حال و هوای فاطمی خوانده شود)

ظهور عصمت پروردگار زهرا بود
جمال حقّ علی آیینه دار زهرا بود

اگر تجلی اسم هوالکریم علیست
قسم به شاه نجف سفره دار زهرا بود

شعر روضه حضرت زهرا(س)

(لطفا در حال و هوای فاطمی خوانده شود)

خدا کند که زنی ناگهان زمین نخورد
به پیش همسر خود بی امان زمین نخورد

خداکند که نپیچد به پای او چادر
شبیه پیرزنی قد کمان زمین نخورد

شعر شهادت حضرت فاطمه (س)

« زبانحال امیرالمومنین (ع) »

از کفم رفته همه دار و ندارم چه کنم؟

من اگر از غم این داغ نبارم چه کنم؟

خانه ام سوخته و این دل من سوخته تر…

خانه ام هیچ, بگو با دل زارم چه کنم؟

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

منم یهودیِ این شهر, شهرِ بی دردی
منم یهودیِ این شهر, شهرِ نامردی

منم یهودیِ این شهر, شهرِ دلتنگی
جدا از این همه مردم , جماعتی سنگی

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

« زبانحال حضرت زینب (س) و امام حسن (ع) »

ای برادر چه می کنی با خود
چند روزیست سرد و خاموشی
سر به زانو گرفته ای چندی
لب خود می گزی نمی جوشی

شعر روضه حضرت زهرا (س)

«زبانحال امام حسن (ع) »

شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی اُفتد
تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد

غرورم را شکسته خنده ی نامحرمی یارَب
چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی اُفتد

شعر روضه فاطمیه

وقتی بلورِ اشکِ برادر شکستنی است ,
باید قبول کرد , که خواهر شکستنی است

یک مرد هم نبود , بگوید به دوّمی
آرام تر به دَر بزن , این دَر شکستنی است

شعر روضه حضرت زهرا (س)

« کوچه و زبانحال امام حسن (ع) »

می نویسم به چشمِ تَر مادر
می نویسم به رویِ دَر مادر
با همین پاره یِ جگر مادر
سوختم از سکوت اگر مادر
می نویسم مرا بِبَر مادر

شعر روضه حضرت زهرا (س)

« زبان حال امیر المومنین علیه السلام»

صدشکر که از پیش من این یار نرفته

یادش ز من غمزده انگار نرفته

زهرا کمکم کن ز فراق تو نمیرم

تا قبل تو این حیدر کرار نرفته

زبانحال حضرت زهرا س

دیگر کنار بستر من دیده تر مکن

درد  دل  غریب  مرا  بیشتر نکن

وقتی که من به روی تو در باز میکنم

این قدر بر زمین ز خجالت نظر مکن

دکمه بازگشت به بالا