شعر شهادت حضرت زهرا (س)

آرامشم شدی

آرامشم شدی که به این‌جا رسیده‌ام
سرمایه‌ام شدی که ز دنیا بریده‌ام

آنجا که روضهء زهرا شده به پا
جز ذکر ولی و نور خدا من ندیده‌ام

سوز گریه

باز این چه شورش است” که در خانه ی علیست؟
این سوز گریه های غریبانه ی علیست –

“کای مونس شکسته دلان حال ما ببین”
در آتش اینکه سوخته پروانه ی علیست

ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم
در هر نفس و هر قدمی یاد تو بودیم

هنگام خوشی یاد تو از خاطرمان رفت
با دیدن هر درد و غمی یاد تو بودیم

یاعلی

انگار با این دردهایت خو گرفتی
دیدم که زینب را سر زانو گرفتی

دیدم برای حاجت همسایه هایت
یک دست،ذکر یاعلی یاهو گرفتی

اُمِ ابیها

رفتی و خاطره ها پنجره را وا کردند
هی نشستند و فقط گریه تماشا کردند

صورتِ مرد در این هیمنه دیدن دارد
گونه وقتی بشَوَد آینه دیدن دارد

عجل وفاتی

از این به بعد و بعد از این دلواپسم من
در شهر پیغمبر غریب و بی کسم من

یک عمر از تو دل نخواهم کند زهرا
با آنکه ممسوس به ذات اقدسم من

تشییع مادر

سخت است هان، دیدار آخر، مخفیانه
در نیمه شب تشییع مادر، مخفیانه

هرگز وداعی اینچنین را کس ندیده
با پیکر مجروح همسر، مخفیانه

یابن الحسن

یابن الحسن! پناه! امید! آرزو! حیات!
یا صاحب‌الزّمان! همه‌ی هستی‌ام فدات

مهلت بده امام زمان! خادمت شوم
شاید به درد تو بخورم ؛ لازمت شوم

یا قمرالعشیره

دیدمت دیدمت دچار شدم
آه اینگونه بیقرار شدم
مُندرس آمدم به پشت درت
چشمت افتاد و نونوار شدم

بیت الاحزان

شام غریبان می شود در خانه، بی تو
چون بیت الاحزان می شود در خانه، بی تو

من با حسن آرام می سوزیم، اما
زینب پریشان می شود در خانه، بی تو

سرچشمه‌ی وحی

فاطمه سرچشمه‌ی وحی است، کوثر شاهد است
باء بسم‌اللهِ قرآن تا به آخر شاهد است

فاطمه سوغاتی عرش است، در تندیس سیب
لیله‌المعراج، می‌داند؛ پیمبر شاهد است

زهرای مرضیه

جایی که اعتبار گدا فرق میکند
حتماً اصول جود و سخا فرق میکند

در خانه ی محقٌر زهرای مرضیه
با آفتابْ…نوعِ عطا فرق میکند

دکمه بازگشت به بالا