شعر شهادت حضرت زهرا (س)

الجار ثم الدار

روز آری روز ، اما تیره بود و تار بود
آنچنان که راویان گفتند شب انگار بود !

پس دوباره امت موسی به هارون پشت کرد
پشت پرده دست های سامری در کار بود
می شمرد آن روز آفت در میان مزرعه
دانه دانه دانه های پوک را ، خروار بود

آنچه در آن کوچه می زد با دل همسایه ها
داد هم رنگی ، نمای سنگی دیوار بود

ابتدا خودخواه ها بعداً خدا خواهان شهر
غیر از این معنا مگر “الجار ثم الدار”  بود؟!

آنکه زد تنها میان شهر پیغمبر ، دریغ !
سنگ زهرا را به سینه ، لاجرم مسمار بود

فاش با بی حرمتی ها دست رد خورد عاقبت
“سینه ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود
 
آنچه بعد از فاطمه روی سر زینب نشست
ای ! گرد یتیمی بود یا آوار بود

 مهرداد مهرابی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا