فهمید عالم رحمت سرشار را؟ نه
راز دل گنجینه الاسرار را؟ نه
او نیمه ی شب درد را از یاد برده
اما دم “الجار ثم الدار” را نه
فهمید عالم رحمت سرشار را؟ نه
راز دل گنجینه الاسرار را؟ نه
او نیمه ی شب درد را از یاد برده
اما دم “الجار ثم الدار” را نه
اذن عزاداری ما دست شما افتاد
گریه برای مادر زینب (س) به ما افتاد
گلبانگ شور فاطمی در هر حسینیه
پیچید و در هر کوچه ای بزم عزا افتاد
حمله کردند سمت خانه ی وحی
غاصبانی که خیره سر بودند
تک و تنهاست پشت در مادر
ولی آن سو «چهل نفر» بودند
شام غریبی و تک و تنها شدن رسید
هفت آسمان به سینه مولا محن رسید
میگفت قطره قطره اشکش چرا چرا
رفتن رسید بر تو و ماندن به من رسید
یه کم به فکر بچه هامون باش
چشمای نیمه بازتو وا کن
بمون کنار همسرت زهرا
دوباره زندگیمو زیبا کن
اَلا ای چاه غم بسیار دارم
دلی خون از فراق یار دارم
ندارم شکوه از نامرد مردم
ولیکن از در و دیوار دارم
لبخند نور جان بدمد در تن بهشت
نور تو جلوه ای کند از روزن بهشت
قیمت گرفت روضه رضوانه، چون نشست
گرد و غباره راه تو بر دامن بهشت
حمله کردند سمت خانه ی وحی
غاصبانی که خیره سر بودند
تک و تنهاست پشت در مادر
ولی آن سو «چهل نفر» بودند
خودت را در میان صحنه محشر تصور کن
خودت را بی کس و بی یارو بی یاور تصور کن
خودت را در میان شعله ها در موجی از آتش
خودت را در میان دود و خاکستر تصور کن
عرشیان دور سر زهرا فقط پر می زنند
بهر مستی از شراب ناب کوثر می زنند
معنی آب حیات آب وضوی فاطمه ست
خضر و عیسی نیز از این باده ساغر می زنند
گفتن از فاطمه یک عمر زمان می خواهد
صاحبان سخن از کل جهان می خواهد
حقش این است که فریاد زنم حُب اش را
حب او واجب عینی است ، اذان می خواهد
یا فاطمه! تجلّیِ انوار کبریا
یا فاطمه! عزیزترین خلقتِ خدا
شکر خدا برای تو من خادمی شدم
دست خودم نبوده اگر فاطمی شدم