شعر شهادت امام جواد (ع)

ابن الرضا(ع)

در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم
ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم

پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید
در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم

ابن رئوف

می شناسند تو‌ را اهلِ ولا اِبنِ ‌ رئوف
می رسد از درِ این خانه عطا ابن رئوف

بابِ حاجاتِ خلایق شدنت شهره شده
پس دخیل اند همه شاه و گدا ابن رئوف

غریب آقام

پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست
خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست

گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی
جسم تو دیگر خدارا شکر در گودال نیست

العطش

همسری نامهربان ، بال و پرم را زخم‌ کرد
طعنه هایِ بی حسابش،شهپرم را زخم‌ کرد

«العطش»گفتم که یک جرعه رسد آبِ حیات
این تقلّا ها ، تمامِ پیکرم را زخم‌ کرد

یا جواد الائمه(ع)

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می زند
روبروی گنبد تو نوح زانو می زند
صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می زند
شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می زند

در پناه تو

ماییم در پناه تو یا حضرت جواد
محتاج یک نگاه تو یا حضرت جواد
هستیم عذر خواه تو یا حضرت جواد
قربان روی ماه تو یا حضرت جواد

غریب

ای حجره ات غریب ترین جای این جهان
در قتلگاهت…. آه… کسی نیست روضه خوان

جز مادری جوان که ز جان آه می کشد
هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان

یا جواد الائمه(ع)

بردار از خاکِ کفِ حُجره سَرَت را
از بی کسی کمتر صدا کُن مادرت را

اینجا جوابِ ناله‌هایت نیش‌خند است
اصلاً نمی‌فهمند چشمانِ تَرَت را

جان دادی

سیاهی رفت چشمانت, زبانم از سخن افتاد
شنیدم مقتلت شد خانه, اشک از چشم من افتاد

نگاهش فتنه در سر داشت یارِ خانه ات تا گفت:
برایت آب آوردم, بنوشش از دهن افتاد

زهر

بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم
بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم

بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار
که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم

همسرت

از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی
بین چشمت چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی

مشت را بر خاک, می‌کوبیدی و می‌سوختی
هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی

هلهله

کعبه حیران تو شد به که چه حیران شدنی
تو مراد همه ائی قبله ی هر سینه زنی

حجره در بسته ولی روضه در اینجا باز است
دست و پا میزدی و هلهله میکرد زنی

دکمه بازگشت به بالا