شعر شهادت حضرت محسن (ع)

هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ

هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ
درخانه بیشتر دم در میشود شلوغ
مادر جلوست دور پدر میشود شلوغ
این کوچه ها چقدر مگر میشود شلوغ؟

نهال نارسیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟

نهال نارسیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟
گل ز شاخه چیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟

کنار گاهواره ای که ساختم برای تو
آه ز دل کشیده ام , بأیّ ذنبٍ قتلت ؟

شمس الارضین , ماه سماوات علی است

شمس الارضین , ماه سماوات علی است
سرمنشاء نور و باب خیرات علی است
هر سو که به معراج , نبی سر چرخاند
می دید که در اوج کمالات علی است

ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست

ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست
این هفته هفته ی غم اولاد مصطفاست

جایِ غدیر را سخن دشمنان گرفت
این بدعتی که شد خودش آغاز ماجراست

دگــر نــباف

دگــر نــباف پــیرهــن تــازه فــاطـمــه

شد پنبه رشته های تو با داغ محسنت

******

نه کوچه نه غلاف نه سیلی نه میخ در

بــیمار کــرده اســت تـو را داغ محسنت
شاعر : حسین صیامی

بنا نبود که آن روز پشت در باشی

قرار بود که مثل حسن پسر باشی

عصای دست من و پیری پدر باشی 

تو دیدی و حسنم دید رنج مادر را

خدا کند ز برادر صبورتر باشی 

دکمه بازگشت به بالا